گنجور

حاشیه‌گذاری‌های ابوتراب. عبودی

ابوتراب. عبودی

باسلام و احترام،، تضمین دو بیت از غزل  معروف فصیح الزمان شیرازی(رضوانی) در قالب مخمس از دیوان ابوتراب عبودی تقدیم به محضر شما استادان فرهیخته و گرامی.

دل بی قرار شیدا شده مستِ مستِ مستت

ز شــراب لا یــــزالی ، ز خُم ِ  مــی ِ الَستَت

به من ِخـراب جامی ،به فدای هردو دستت

((بشکست اگردل من،به فدای چشم مستت

((سر خُمّ می سلامت ، شکند اگر سبویی))

واما بیت آخر که وزن عروضی  یک مقدار با بقیه ابیات متفاوت بود ، حقیر تغییر دادم و هدیه نمودم به روح مطهر زنده یاد فصیح الزمان شیرازی، رحمة الله علیه.

(عبودی) بیا وُ بنشین،به تواضع و به تمکین

سخنی بگو و بشنو ، ز مـرام و  دین و آیین

چه خوش است دل سپردن،،به وجیه آل یاسین

(رضوانی)  تبارک الله ، دل دردمند مسکین

 

((شده ساکن ِ در او ، نرود به هیچ سویی))

با احترام،چاپ دوم دیوان ابوتراب ابوتراب عبودی


ابوتراب. عبودی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۷:۰۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:

باسلام محضر شما استادان فرهیخته و گرامی،

رخسار تو گل خُوی تو بهتر زگلاب

لعل لب تو سبَق گرفت از می ِ ناب

آهو ز دو چشم مستِ تو،دارد شرم

با تیغ ِ دو ابـــرو  به هلاکم بشتاب

 

با احترام، چاپ دوم دیوان ابوتراب عبودی

 

 

ابوتراب. عبودی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳:

باسلام و ادب احترام محضر استادان فرهیخته وادب پرور شعرو ادبیات فارسی.

بااحترام حاشیه بر مصراع چراغی بر کند خلوت نشینی.

با عرض معذرت از استادان گرامی،در ادبیات فارسی بلأخص گویش شیرازی ،کلمه ، (بَر کُند ) کاملا اشتباه است.

اولا کلمه بر بسیط است و معانی مختلف دارد به طور مثال، از بر کردن متن یا اشعار، بر،به معنی کنار  نزدیک، بر در گویش شیرازی تا نیم قرن پیش به لباس پوشیدن ، لباس بر کردن میگفتند،  و ایضاً برسر تربت حافظ به معنی بالای قبر وخاک حافظ،، برمحمد صلوات،، به محمد صلوات، ووو... واما چراغی بر کند خلوت نشینی،، حافظ شیرازی با گویش شیرازی اصیل فرموده،،

چراغی بِرّ کند،، بِر به معنی روشن هنوز هم اغلب شیرازیان اصیل وقتی خیره بشی و بهشون نگاه کنی،

 می گویند چیه چیشاتُ دوختی بهم بـِرّ و بِر نگام میکنی ،پس نتیجه میگیریم که حضرت حافظ فرموده .  چراغی بـِر کند،،ب مکسور،

درونها تیره شد باشد که از غیب

(چراغی بِـر کُند خلوت نشینی)

چراغی روشن کند خلوت نشینی.

با احترام ابوتراب عبودی

 

 

ابوتراب. عبودی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۴ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۳۶ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:

باسلام محضر شما فرهیختگان واستادان ارجمند

حاشیه بر بیت آخر  مصراع اول

دردیرمی زدم من که یکی ز در درآمد.

صحیح نیست،  اینک ازشما عزیزان فرهنگ دوست ونخبه خواهش میکنم به تضمین غزل جناب فخرالدن عراقی،،ره،،  درقالب مخمس سروده  حقیر، ،ازدیوان ژاله برگلبرگ دیوان ابوتراب عبودی چاپ دوم.  

به تضمین بیت آخر،،در دیر می زدم من.

توجه بفرمایید.

غم دل فرو نشاندم،چو مُحاق آخرآمد

به دلم نـوید دادم چو هلال مَـه برآمد

زصبا شنو (عبودی) که شمیم دلبـرآمد

»در دیر می زدم من، که ز در ندا برآمد

که:درآ،درآ،عراقی،که توخاص ازآن مایی

با احترام،ابوتراب عبودی

 

ابوتراب. عبودی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:

با عرض سلام و ادب محضر استادان فرهیخته و گرامی...ابوتراب.عبودی حاشیه بر بیت چهارم غزل شماره ۲۶۶ ،جناب حافظ«ره»

فرشته عشق نداند که چیست/ ای ساقی بخـواه جام و گلابــــی به خاک آدم ریز

باعرض معذرت از محضر شما استادان فهیم و فرهیخته، بر هر دو مصراع بیت نقد و ایراد کلّی وارد است،

الف،، حضرت حافظ به روشنی ودقیق فرموده فرشته یا لاهوتیان با عشق وعاشقی بیگانه اند کار آنها فقط تقدیس و حمد وستایش خداوندسبحانه و تعالی است ولاغیر، 

لذا عشق و عاشقی ویژه آدمیان یا ناسوتیان است،، قصه وافسانه مگو.

دراینجا مصراع اول اینگونه صحیح است،

فرشته عشق نداندکه چیست قصه مخوان

واما نقد و ایراد مصراع دوم .

بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

الف کلمه گلاب کاملا با این غزل بیگانه است ، اولا هیچگاه ودر هیج کجا جام و گلاب بایکدگر همراه نبوده ونیست،

ظرف گلاب گلابدان است و گلاب مظروف گلابدان و گلاب پاش است.

ولیکن جام و می همیشه و همه جا باهم بوده، از این جهت که جام ظرف مشروب و می است و می مظروف جام است، 

ب،، جام تازمانی که ازمی تهی است جام یا پیاله نامیده میشود وقتی پر شد باده نامیده می شود، مثال،لب پیاله ببوس آنگهی به مستان ده

ودرضمن عطر و گلاب برای مرده مکروه است، وبرای مرده کافور توصیه شده ، بله البته روی سنگ قبر گلاب می پاشند و هیچ ایرادی هم نیست

واما اصل مصراع دوم

بخواه جام و شرابی به خاک آدم ریز

آنچنانکه در بیت بعد که بیت پنجم است تاکید وتاییدوتضمین می کندبیت چهارم را

اکنون، هردو بیت صحیح غزل تقدیم به محضر منورتان،

فرشته عشق نداندکه چیست قصه مخوان

بخـواه جام و شــرابـــی به خاک آدم ریــز

پیاله بر کفنم بند که در سحرگه حشر

 به مـی ز دل ببَرم هُولِ روزِ رستاخیز

 

باعرض ادب واحترام ابوتراب عبودی (شیراز)

شاعر ،نویسنده و پدید آورنده، بوستان فاطمه،س، ژاله بر گلبرگ دیوان ابوتراب عبودی، رقص آتش و خون، عصر غیبت، یک جهان و یک حکومت،

 

 

 

ابوتراب. عبودی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۲۷ دربارهٔ طغرل احراری » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۲:

‏باسلام،ابوتراب عبودی

در شعــر سه تن پیامبـــــرانند

قولی ست که شاعران بر آنند

اشعار حماســی و قصیده

قول و غزل ِ به ما رسیده

هرچند که لا نبــــی و بعـدی

فردوسی و گنجوی و سعدی

حافظ چه! عبودی جاه او کو؟

در قول و غــزل یگانه است او

 

۱
۲
۳
sunny dark_mode