گنجور

حاشیه‌ها

A.p در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱:

سخنی نه به گزاف بل خود گواهی بر این مدعا بیت آخر

 

مریم در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۵۶ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۵ - این قطعه را در تعزیت پدر بزرگوار خود سروده‌ام:

بابا جونم نمیگم دلم برات تنگ شده..چون هیچ وقت ندیدمت ولی خیلی بهت نیاز دارم بابا کجایی.کاش میشد بیام دنبالت میخوام تو زندگیم باشی سایه بالا سرم باشی ..خیلی دوست دارم داشته باشمت بابا جونم

 

محمد در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۲:

در خوانش مصرع اول حذف ((ی) همهٔ) و بصورت زیر صحیح تر به نظر می رسد ((روزی که گشت بر همه عالم نماز فرض))

 

حسن در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۵۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۴ - منادی کردن سید ملک ترمد کی هر کی در سه یا چهار روز به سمرقند رود به فلان مهم خلعت و اسپ و غلام و کنیزک و چندین زر دهم و شنیدن دلقک خبر این منادی در ده و آمدن به اولاقی نزد شاه کی من باری نتوانم رفتن:

که دل شه با غم و پرهیز بود
زانک خرمشاه بس خون‌ریز بود
....
هم‌چو این خامان با طبل و علم
که الاق خانیم در فقر و عدم
...
دلقک از ده بهر کاری آمدست
رای او گشت و پشیمان زان شدست
...
زان که پر و تی باشد دهل
بانگ او آگه کند ما را ز کل
...
شهوت کاذب شتابد در طعام
خوف فوت ذوق نبود جز سقام
...
عدل چه بود آب ده اشجار را
ظلم چه بود آب دادن خار را

 

حسن در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۴ - منادی کردن سید ملک ترمد کی هر کی در سه یا چهار روز به سمرقند رود به فلان مهم خلعت و اسپ و غلام و کنیزک و چندین زر دهم و شنیدن دلقک خبر این منادی در ده و آمدن به اولاقی نزد شاه کی من باری نتوانم رفتن:

کرد اشارت دلقک ای شاه کرم
یک‌دمی بگذار تا من دم زنم

 

حسن در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۴ - منادی کردن سید ملک ترمد کی هر کی در سه یا چهار روز به سمرقند رود به فلان مهم خلعت و اسپ و غلام و کنیزک و چندین زر دهم و شنیدن دلقک خبر این منادی در ده و آمدن به اولاقی نزد شاه کی من باری نتوانم رفتن:

از شتاب او و جهد اجتهاد
غلغل و تشویش در ترمد فتاد

 

زیزا در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲۸:

من شعری از فیض کاشانی دیده ام که خیلی زیاد شبیه این شعر مولاناست ؛حور ارچه دارد دلبری اما تو چیز دیگری .... نمیدانم کدام شاعر از دیگری کمک گرفته است

 

صاد الف در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۴:

باید به زبان عربی مسلط باشی که بدانی این شعر چقدر زیباست،از کم بودن نظرات عزیزان در مورد این شعر تعجب کردم،ملمعات سعدی واقعا محشر هستن

 

احمد در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷:

با سلام،
تو یکی از گوشه های آواز بیات ترک(یا بیات زند) به روایت علی اکبر خرم قزوینی، از یکی از ابیات این شعر استفاده میشه. ایشون میخوند :
سوز دل یعقوب ستمدیده ز من پرس
کاندوه دلِ سوخته را سوخته داند.
من البته هیچ تخصصی در شعر ندارم، فقط خواستم این نظر رو به اشتراک بذارم از جهت افزودن بر مطالب گفته شده.

 

مصیب در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹:

آقای مهدی سخنتان کاملا درست است اما سعدی مثنوی اش مانند فردوسی است درستست که سست تر از فردوسی می تواند حال و هوای جنگ را بیان کند اما لحن مثنوی حضرت سعدی با فردوسی مثل هم است و اگر دو مثنوی یکی از سعدی و دیگری از فردوسی کمی قابل تشخیص بودن آنکه کدام مال سعدی و کدام مال فردوسی است سخت است اما سعدی واقعا استاد سخن است بدون شک می توان گفت که سعدی از حافظ بسیار بزرگتر است حافظ حتی در بعضی اغزال هم سست و بعضی بهتر از سعدی است اما فقط در غزل مهارت دارد نه در مثنوی و رباعی و .... اما سعدی در همه ی آنها بهترین است به نظرم باید رتبه بندی شاعران جهان در از رتبه ی یک تا چهار که سعدی چهارم است و حافظ سوم و فردوسی دوم و مولانا اول می بایست سعدی اول باشد از هر طرف نگاه می کنم سعدی بهتر است ولی شاید بشود که مولانا جایه گزینش شود چون مولانا هم مانند سعدی در بیشتر منظوم و منثور چیره دست است ولی در قطعه و قصیده سعدی بهتر است

 

میر ذبیح الله تاتار در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۳:

سلام بر همه عزیزان
بیت و داستان رستم زمان خوب می چسپد که مکان های تاریخی را از نزدیک مشاهده فرمای
من از شهر سمنگان و از منطقه‌ی زیبای تخت رستم هستم
آن کوه که رخش رستم ناپدید شد به اسم کوه بست مسماست، وتخت رستم در فاصله یک کیلومتری منزل مان است که از سنگ ساخته شده است و خواندان ابیات شاهنامه در سالون های تخت رستم کیف دیگری دارد.

 

Polestar در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۵۳ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸۷:

واقعا عالی

 

آزادبخت در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۵ - حکایت در شناختن دوست و دشمن را:

هرچه میخوانی یک از یک زیباتر و پر مفهومتر گفته

 

حمیدرضا مهدی در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶:

وزن بیت مذکور درست است. از اختیار وزنی ابدال استفاده شده.
بدین صورت که دو هجای کوتاه کنار هم آمده بنا بر ذوق شاعر به یک هجای بلند تبدیل میشوند.

 

Polestar در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۲۵ دربارهٔ وحشی بافقی » ناظر و منظور » بی‌تابی ناظر از شعلهٔ جدایی و اضطراب نمودن از داغ بینوایی و خویشتن را بر مشق جنون داشتن و شرح درون خویش بر چهرهٔ معلم نگاشتن:

ابیات پایانی بی‌نظیره
خوش آنکس را که خوبا دلبری نیست....

 

امیر مستلزم در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۰۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۴:

جناب خیام شناس
حتما قصد داری بگویی که می از دیگاه خیام مربوط به اسمان و فلک هست و اب الهی!!!
برادر گرامی باید قبول داشت که در هیچ یک از رباعی های خیام نمی توان برداشت عرفانی کرد.

 

سجاد در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:

علی حصوری در کتابش به اندازه ی کافی دلیل بر رد عارف بودن حافظ آورده ، اگرچه در برنامه ی پرگار هم نتونستن خدشه ای به دلایلش وارد کنند ، ولی باز در حالت معتدلتر بصورت قاطع میشه گفت : حافظ عارف به معنای رایج نبوده قطعا و قطعا بسیاری اشعارش کاملا زمینی ست . زبان عرفانی در مقابل اون همه شاهد و دلیل نمیتونه ثابت کنه که حافظ عارف بوده. حصوری به همه شبهه ها جواب داده ، از اشعار خود حافظ و قرائن تاربخی ، محکمات و متشابهات هم مغلطه ی زبانیه و در این جا مصادره به مطلوب چون از استدلال و تعریف درون‌اسلامی ، برا اثبات عارف ِِ اسلامی بودن حافظ استفاده میشه ، حصوری گفته حافظ مذهبی بود چون نمیتونست نباشه . تا دویست سال بعد حافظ کسی نگفته عارف بوده

 

امیر در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:

بیت دوم اشاره دارد به آیه33 سوره الرحمن
ای گروه انس و جن اگر میتوانید از کرانه های آسمان و زمین به بیرون رخنه کنید و نمیتوانید الا با تسلطی خاص
مولانا گفته که به اون تسلط دست پیدا کرده که از راه عشق بهش رسیده و بارها از آسمان بیرون رفته
شش جهت همان شرق غرب شمال جنوب بالا و پایین هستن. منظور از عقل آگاهی بدست آمده از جهان مادیه و عشق آگاهی بدست آمده از غیبه. دوستانی که اشعار عرفانی میخونن کلید واژه ها را فقط از توی قران میتونن بدست بیارن.

 

الهه رزاق زاده در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در ستایش محمّد شاه :

در بیت نهم لطیمه به معنی مشک(با ضم م) است.

 

ناصر رستمی در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳۰ - سبب هجرت ابراهیم ادهم قدس الله سره و ترک ملک خراسان:

این بیت شعر : گرچه بر ما ریخت اب و گل شکی
یادمان امد . از انها چیزکی
این کلمه شکی چون با فتحه امده لزوما به معنای تردید میباشد نه تشکیل و به لحاظ فلسفی چون در ذات حق تردید . نقض است پس قاعدتا نباید این کلمه صحیح باشد و به جای شکی باید شکلی باشد که مناسبتر است. از دوستانی که اطلاعاتی در این مورد دارند لطفا توضیحاتی را ارئه فرمایند .

 

۱
۱۱۰۴
۱۱۰۵
۱۱۰۶
۱۱۰۷
۱۱۰۸
۵۰۴۸
sunny dark_mode