سام
سام در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳:
دل و جان را دَرین حَضرت بِپالا چو صافی شُد، رَوَد صافی به بالا
۲ اگر خواهی که ز آبِ صافْ نوشی لَبِ خود را به هر دُردی مَیالا
۳ از این سیلابِ دُرد او پاک مانَد که جانباز است و چُست و بی مُبالا
۴ نَپَرَّد عقلِ جُزوی زین عَقیله چو نَبْوَد عَقلِ کُل بر جُزوْ لالا
۵ نَلَرزَد دستْ وقتِ زَر شمُردن چو بازرگان بِدانَد قَدْر کالا
۶ چه گَرگین است وگَر خار است این حِرص کسی خود را بَرین گَرگین مَمالا
۷ چو شُد ناسور بر گَرگین چُنین گَر طَلی سازَش به ذِکرِ حَق تَعالی’
۸ اگر خواهی که این دَر باز گردد سویِ این دَر رَوان و بیمَلال آ
۹ رَها کُن صَدْر و ناموس و تَکَبُّر میانِ جان بِجو صَدْرِ مُعَلّا
۱۰ کُلاهِ رَفْعَت و تاجِ سُلَیمان به هر کَل کِی رَسَد حاشا و کَلّا
۱۱ خَمُش کردم، سُخن کوتاه خوشتَر که این ساعت نمیگُنجَد عَلالا
۱۲ جوابِ آن غَزَل که گفت شاعر بَقائی شاءَ لَیْسَ هُمُ اَرْتِحالا
سام در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۴۳ در پاسخ به مهر و ماه دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳:
در مورد غنیمت شمردن عمر داره حرف میزنه
سام در ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین:
حنظل hanzal معنیمیوهای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیارتلخ که مصرف دارویی دارد؛ هندوانۀ ابوجهل؛ خربزۀ ابوجهل.
ققنوس
سام در ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۳۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو:
لبالب کرده ساقی جام چون نوش
پیاشی کرده مطرب نغمه در گوش
پیاپی در بیت 89 صحیح است
ققنوس
سام در ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۸ - بازگشتن خسرو از قصر شیرین:
رایض. [ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) رائض. رام و دست آموز.رایض. [ ی ِ ] ( ع صز ،رایض. [ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) رائض. رام و دست آموز. اِ ) رائض. رام و دست آموز.
ققنوس
سام در ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را:
نبیذمترادف نبیذ: باده، شراب، صهبا، می
ققنوس
سام در ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۴۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۶ - پاسخ خسرو شیرین را:
لابهمترادف لابه: التماس، تضرع، زاری، ضرع، ندبه، تزویر، فریب، مکر، نیرنگ، تملق، چاپلویی، چرب زبانی
ققنوس
سام در ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۲۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را:
ابگینه
( آبگینه ) آبگین، آینه، آیینه، زجاج، مرآت، شیشه، بلور، تیغ، الماس
اینجا ب معنی ایینه است
ققنوس
سام در ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را:
خلخ. [ خ َل ْ ل ُ ] ( اِخ ) شهر بزرگی است در خطای که مشک خوب از آنجا آورند و خوبان را بدانجا نسبت کنند چه مردمان آنجا در جمال و حسن ضرب المثل اند. ( ناظم الاطباء ). در معجم البلدان آمده نسبت به این مکان را خَلﱡخی و خَلﱡخانی گویند.
ققنوس
سام در ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۲ - مردن مریم و تعزیتنامهٔ شیرین به خسرو از راه باد افراه:
نغنود نا آرام، به آرامش نرسیده، بی خواب
سام در ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۲۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۲ - مردن مریم و تعزیتنامهٔ شیرین به خسرو از راه باد افراه:
غنودنمترادف غنودن: آرمیدن، آسودن، خفتن، خوابیدن
سام در ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳:
همانطور که بازرگان ارزش سکههای طلای خود را میداند و آنها را محکم در دست میگیرد تا مگر هنگام شمردن بر روی زمین نیافتند، آدمیی که قدر و ارزش متاع معنوی و نعمت خود را میداند، هرگز در نگهداشتن آن کوتاهی نمیکند و با تمام وجود از آن محافظت میکند.
چیزی را که بهراحتی از دست میدهی، قدر ندانستهای.
سام در ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
بیت یازدهم:
سعدی ملامت نشنود ور جـان در این سر میرود صـوفـی گـران جـانـی بـبـر سـاقی بیاور جام رامعنای بیت یازدهم:
سعدی حتی اگر جان خود را در این راه از دست بدهد، هیچگونه پند و اندرزی را قبول نخواهد کرد، بنابراین ای صوفی زحمت خود را کم کن و ای ساقی جام شراب را بیاور.
نکات و معانی:
ملامت: سرزنش.
وَر: و اگر.
جان در این سر رفتن: جان خود را در این نیت و قصد از دست دادن.
گران جانی: مزاحمت، دردسر.
سام در ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
بیت دهم:
بـاران اشـکـم مـیرود وز ابـرم آتـش مـیجـهـد با پختگان گوی این سخن سوزش نباشد خام رامعنای بیت دهم:
اشک از چشمانم همچون بارانی جاری می شود، و از دود دلم، غم و اندوه همچون آتشی بیرون می زند؛ این حرف مرا با پختگان در میان بگذار، چرا که انسانهای خام و بیتجربه به هیچوجه تحت تأثیر این کلام قرار نمی گیرند.
نکات و معانی:
تناسب: باران، ابر.
تضاد: خام، پخته.
ایهام تناسب: سوزش؛ ۱. اثر، ۲. حرارت که با آتش و پخته تناسب دارد.
سام در ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
بیت نهم:
دنیا و دین و صبر و عقل از من برفت اندر غمش جـایـی کـه سـلطان خیمه زد غوغا نماند عام رامعنای بیت نهم:
همانگونه که وقتی سلطان و پادشاه در جایی خیمه می زند جایی برای بانگ و فریاد عوام باقی نمی ماند، در غم عشق او نیز جایی برای دنیا و دین و شکیبایی و خردمندی در وجود من باقی نماند.
نکات و معانی:
نکته: این بیت هرچند میتوان مستقل معنی کرد اما در نظر بنده اگر در ادامه بیت پیشین معنی شود زیباتر است؛ به این گونه که: نه تنها آرامش مرا برده است بلکه …
غوغا: بانگ و فریاد و یا شور و ازدحام حال از جمعیت.
عام: انسانهای عوام؛ مردم عادی.
سام در ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
بیت هشتم:
دلـبـنـدم آن پـیـمان گسل منـظور چشم آرام دل نی نی دلارامـش مـخـوان کـز دل بـبـرد آرام رامعنای بیت هشتم:
دلبند و دلدار من همان پیمان شکنی است که کانون توجه من است و سبب آرامش دل. نه، به او لقب دلارام نده چرا که تمام آرامش دل مرا برده است.
نکات و معانی:
پیمان گسل: پیمان شکن، بیوفا.
منظور چشم: آنکه مورد توجه چشم قرار میگیرد.
تکرار: دل آرام.
نکته: سعدی در این بیت با ترکیب آرام دل به شکلهای گوناگون بازی کرده است.
سام در ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
معنای بیت هفتم:
هنگامی که درخت سرو با آن پای چوبین و خشک خود، حرکت می کند و می خرامد؛ بهتر است که ما نیز قامت خود را به رقص آوریم و در هوای دوست سر و دستی برافشانیم.
نکات و معانی:
پای چوبین: تنه سرو.
چمیدن: خرامان راه رفتن.
تکرار: سرو.
سام در ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
معنای بیت ششم:
اگر انسان خردمندی هستی، عمر خود را به غفلت و نادانی مگذران، اگر اهل ذوق هستی و از اشارات دل خبر داری، این لحظات را غنیمت بشمار؛ شاید دیگر چنین روزها و لحظات برای تو فراهم نشود.
نکات و معانی:
باشد که: شاید.
سجع: غافل، عاقل، صاحب.
نکته: نکته جالب توجه در این بیت به گمان بنده این است که گویی سعدی آدمیان را در برخورد با مسائل زندگی در دو دسته قرار داده و بیان می کند اگر اهل خرد هستی … و اگر اهل ذوق و اهل دل هستی …
سام در ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
بیت پنجم:
زیـن تـنـگـنـای خـلـوتـم خاطر به صحرا میکشد کـز بـوسـتـان باد سحر خوش میدهد پیغام رامعنای بیت پنجم:
اگر از این تنگنای خلوت، دلم به صحرا میل میکند به این سبب است که نسیم سحرگاه از بوستان خبر خوشی را برای من به ارمغان می آورد.
نکات و معانی:
باد سحر: در ادبیات پیک، قاصد و خبررسان میان عاشق و معشوق است.
تضاد: تنگنا و صحرا.
سام در ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
معنای بیت چهارم:
سگ اصحاب کهف، به سبب تواضع و بیچارگی به مقام انسانی میرسد، اما خیال بزرگی و سروری بلعلم باعور را به جایگاه حیوانی می کشاند.
نکات و معانی:
بیچارگی: فروتنی، تواضع.
قطمیر: سگ اصحاب کهف.
تلمیح: داستان احاب کهف و داستان بلعم باعور.
ماخولیا: خیال، سودا؛ نوعی بیماری که شخص درگیر خیال و وهم میشود.
مهتری: بزرگی.
ماخولیای مهتری: اضافه تشبیهی.
بلعام: شخصیتی در داستانها و روایتهای یهودی و اسلامی است. او را داننده اسم اعظم دانستهاند که از این دانش خود سوء استفاده کرد.