سام
تاریخ پیوستن: ۲۲م بهمن ۱۴۰۲
آمار مشارکتها: | |
---|---|
حاشیهها: |
۴۴ |
سام در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳:
عذب. [ ع َ ] ( ع ص ) خوش گوار.عذب. [ ع َ ] ( ع ص ) خوش گوار.
عذب. [ ع َ ذَ ] ( ع اِ ) خاشاک.
عذب. [ ع َ ذِ ]شراب و طعام گوارا
سام در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳:
مصطبه. [ م َ طَ ب َ / ب ِ ] ( از ع ، اِ ) مصطبة. میخانه. و به صاد و به ضاد هر دو آمده ( یعنی مصطبه و مضطبه ). . میخانه و میکده. . دکانی که آنجا نشینند و شراب خورند و به سین و صاد ( یعنی مسطبه و مصطبه ) هر دو آمده است.
( مصطبة ) مصطبة. [ م ِ طَ ب َ ] ( ع اِ ) مصطبه. تخت ( در معنی سکو ).
اگر نظر سکو باشد و تخت م ِصطَبِهها سکوها و تخت ها
اگر نظر میکده و میخانه است میگوییم مصطبه. [ م َ طَ ب ِ صدرِ مَصطَبِهها بالای میکدها
سام در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:
دکران واژهنامه دَ - کَ = مرغی است زیبا و خوشالحان که به واسطه آواز خوشش پرندگان دیگر را جذب خود کرده (یا در خواب میکند) و سپس شکار میکند. ادعا شده که این بیت حافظ اشاره به این پرنده دارد: حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی دام تزویر مکن چون دکران قرآن را. که البته بین دکران و دگران (دیگران) اختلاف است.
سام در ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶:
( کرشمة ) کرشمة. [ ک َ ش َ م َ ] ( ع اِ ) روی. . رخسار. . وجه. یقال : قبح اﷲ کرشمته.
کرشمه. [ ک ِ رِ م َ / م ِ ] ( اِ ) ناز و غمزه. .عشوه. شکنه. برزم.
سام در ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱:
شمه. [ ش ِ م َ / م ِ ] ( اِ ) سرشیر. قیماق. . سرشیر.
شمه. [ ش ِ م ِ / ش ِم ْ م ِ ] ( اِ ) چربی شیر و پنیر. ( ناظم الاطباء ). چربی سرشیر و چربی پنیر و ماست.
شمه. [ ش َم ْ م َ / م ِ ] ( ع اِ ) بوی. مطلق بوی باشد خواه بوی گل و خواه بوی چیزدیگر. ( از برهان ). || بوی خوش.
سام در ۳ ماه قبل، جمعه ۱۷ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۴۰ دربارهٔ رهی معیری » منظومهها » خلقت زن:
زنده یاد رهی معیری یک شاعر توانمند است
الان داریم درباره اش حرف میزنیم صد سال دیگه هم حرف میزنن و شاید هزار سال دیگه
اینکه این سروده در چه حال و هوایی بوده رو اول باید مطالعه کنید
شما که میای و پاسخی مثلا زنانه در قالب نظم به این شاعر برزگ میدی و اینجا بنابه مصلحت خودت رفتاری در شان داری و تو اون وبگاه بیرونی که تبلیغ ش رو هم کردی هرکسی نقدی کرده بدون رو در وایسی جواب رو دادی شاید 11 سال پیش خام بودی و شاید هنوز هم خام باشی
سوال اینه میخواستی با یک پاسخ زنانه به یک بزرگی خودت رو مطح کنی که در اینده نام تو هم برده شود؟
ایا 100 سال دیگه کسی اثارت و هم خواهد خواند ؟
ولی من فکر میکنم رهی معیری هزار سال دیگه هم رهی معیری است
البته جای دیگه هم از تو خوندم که فلان قطعه از قاآنی بی کیفیت است ضعیف
چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست
سخنشناس نهای جان من خطا این جاست
سام در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۲۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۰ - (سی لحن باربد):
بلبل باغی به باغ، دوش نوایی بزد
خوبتر از باربَد، نغزتر از بامشاد
وقتِ سحرگه چکاو، خوش بزند در تکاو
ساعتکی گنجگاو، ساعتکی گنجباد
رعد تبیرهزن است، برق کمندافکن است
وقتِ طربکردن است، می خور کِت نوش باد
سام در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۳۷ دربارهٔ نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹:
جام کز دست نگار است چه شیرین و چه تلخ
جا که در مجلس بار است چه بالا و چه پست
بارِ عام رسمی است که در آن شاه و درباریان به گروهی از مردم اجازهٔ دیدار با شاه و دربار را میدهند.[
برای بار یافتن بایستی از پیش درخواست شود که به این کار بارخواهی گفته میشود و شخصی که درخواستش پذیرفته شده باریاب نامیده میشود. در بسیاری از کتب نگاشته شده در مورد پادشاهان و در بار پادشاهان به دو نوع مجلس بار، بارعام و بار خاص اشاره شدهاست. بعضی از اعمال و آیینهایی که در دربار انجام میپذیرد مختص به بارعام هستند مانند روز مظالم یا همان داد خواهی که فقط در بارعام انجام میپذیرفت یا نوبتی زدن که به مناسبتهای مختلف انجام میشده، در بارعام نیز به کار میرفتهاست. به عبارتی دیگر این دو مورد را میتوان از زیر مجموعههای بارعام دانست. در ایران دوران پیش از اسلام، زنها حق بارخواهی و باریابی داشتند.
سام در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۳۰ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰:
بر جیب صبرم پنجه زد شاید داستان یوسف و زلیخا اینحا مد نظر است
عشقی که صبر عاشق رو تمام کرده
عشقی
گریبان پاره کن
عشقی که گریبان پاره میکند
سام در ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳:
دل و جان را دَرین حَضرت بِپالا چو صافی شُد، رَوَد صافی به بالا
۲ اگر خواهی که ز آبِ صافْ نوشی لَبِ خود را به هر دُردی مَیالا
۳ از این سیلابِ دُرد او پاک مانَد که جانباز است و چُست و بی مُبالا
۴ نَپَرَّد عقلِ جُزوی زین عَقیله چو نَبْوَد عَقلِ کُل بر جُزوْ لالا
۵ نَلَرزَد دستْ وقتِ زَر شمُردن چو بازرگان بِدانَد قَدْر کالا
۶ چه گَرگین است وگَر خار است این حِرص کسی خود را بَرین گَرگین مَمالا
۷ چو شُد ناسور بر گَرگین چُنین گَر طَلی سازَش به ذِکرِ حَق تَعالی’
۸ اگر خواهی که این دَر باز گردد سویِ این دَر رَوان و بیمَلال آ
۹ رَها کُن صَدْر و ناموس و تَکَبُّر میانِ جان بِجو صَدْرِ مُعَلّا
۱۰ کُلاهِ رَفْعَت و تاجِ سُلَیمان به هر کَل کِی رَسَد حاشا و کَلّا
۱۱ خَمُش کردم، سُخن کوتاه خوشتَر که این ساعت نمیگُنجَد عَلالا
۱۲ جوابِ آن غَزَل که گفت شاعر بَقائی شاءَ لَیْسَ هُمُ اَرْتِحالا
سام در ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۴۳ در پاسخ به مهر و ماه دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳:
در مورد غنیمت شمردن عمر داره حرف میزنه
سام در ۱ سال قبل، پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین:
حنظل hanzal معنیمیوهای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیارتلخ که مصرف دارویی دارد؛ هندوانۀ ابوجهل؛ خربزۀ ابوجهل.
ققنوس
سام در ۱ سال قبل، سهشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۳۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو:
لبالب کرده ساقی جام چون نوش
پیاشی کرده مطرب نغمه در گوش
پیاپی در بیت 89 صحیح است
ققنوس
سام در ۱ سال قبل، یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۸ - بازگشتن خسرو از قصر شیرین:
رایض. [ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) رائض. رام و دست آموز.رایض. [ ی ِ ] ( ع صز ،رایض. [ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) رائض. رام و دست آموز. اِ ) رائض. رام و دست آموز.
ققنوس
سام در ۱ سال قبل، یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را:
نبیذمترادف نبیذ: باده، شراب، صهبا، می
ققنوس
سام در ۱ سال قبل، پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۴۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۶ - پاسخ خسرو شیرین را:
لابهمترادف لابه: التماس، تضرع، زاری، ضرع، ندبه، تزویر، فریب، مکر، نیرنگ، تملق، چاپلویی، چرب زبانی
ققنوس
سام در ۱ سال قبل، پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۲۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را:
ابگینه
( آبگینه ) آبگین، آینه، آیینه، زجاج، مرآت، شیشه، بلور، تیغ، الماس
اینجا ب معنی ایینه است
ققنوس
سام در ۱ سال قبل، پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را:
خلخ. [ خ َل ْ ل ُ ] ( اِخ ) شهر بزرگی است در خطای که مشک خوب از آنجا آورند و خوبان را بدانجا نسبت کنند چه مردمان آنجا در جمال و حسن ضرب المثل اند. ( ناظم الاطباء ). در معجم البلدان آمده نسبت به این مکان را خَلﱡخی و خَلﱡخانی گویند.
ققنوس
سام در ۱ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۲ - مردن مریم و تعزیتنامهٔ شیرین به خسرو از راه باد افراه:
نغنود نا آرام، به آرامش نرسیده، بی خواب
سام در ۲۴ روز قبل، سهشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰: