ای به حق آرزوی جان ملوک
حکم تو جزم در جهان ملوک
ای کرم یار تو تو یار کرم
وی ملوک آن تو تو آن ملوک
جره باز ظفر شکار توئی
پر گشاده ز آشیان ملوک
بابت رنگ و بوی و نقش نگین
گوهری خاسته ز کان ملوک
بازگشت ملوک عصر به تست
که توئی یار مهربان ملوک
صفدرا نکته ای بدستوری
باز گویم ز داستان ملوک
از خرد یک شبی بپرسیدم
کای وزیر جهان ستان ملوک
کیست از مقبلی که خوش ناید
بی از او آب در دهان ملوک
قیمتش گنج شایگان علوم
قامتش سرو بوستان ملوک
از شکر طوطی وز گل بلبل
کش توان خواند ترجمان ملوک
مه سواران ز حل رکاب که هست
در کف عزم او عنان ملوک
رأی بیدار مشتری نظرش
در شب فتنه پاسبان ملوک
بر نویسد اجل حسام الدین
ای که این است و بس نشان ملوک
سر زبانها خرد بجنباند
سبکم گفت کی گران ملوک
لاف این میزنی که من هستم
سبب بزم و مدح خوان ملوک
بر تو این قدر مشتبه گردد
تا که باشد مراد جان ملوک
خود یکی بیش نیست در عالم
قزل شاه و پهلوان ملوک
سرو را مدحتی فرستادم
مایه عمر جاودان ملوک
چون تأمل کنی و بپسندی
عرضه کن بر خدایگان ملوک
هر چه باید توانی و دانی
جز تو خود کیست کار دان ملوک
کرمی کن که تا قیامت از آن
باز گویند در میان ملوک
تا مه از آسمان پدید آید
باد با ماه آسمان ملوک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بوالمظفر خدایگان ملوک
ملک بخش و ظفرستان ملوک
سر سامانیان و تاج کیان
ملک ابن الملک میان ملوک
افسر خسروان جلال الدین
[...]
تو شدی زندهدار جان ملوک
عز نصره خدایگان ملوک
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.