گنجور

 
مجد همگر

تا دست قضا بر سرمن آتش بیخت

آب مژه از دیده من سیل انگیخت

خواهم که شود ریخته در خاک تنم

کآن تازه گل از باد اجل زود بریخت

 
sunny dark_mode