ظلمیست بر آن دیده که در تو نگرد
حیف است بر آن زبان که نام تو برد
نقصیست بر آن خاک که بر وی گذری
عیب است بر آن باد که بر تو گذرد
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
ظلمیست بر آن دیده که در تو نگرد
حیف است بر آن زبان که نام تو برد
نقصیست بر آن خاک که بر وی گذری
عیب است بر آن باد که بر تو گذرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به بیان عشق و احترام عمیق نسبت به معشوق میپردازند. شاعر میگوید که دیدن معشوق و یادآوری او برای چشم و زبان یک نعمت است و نقص بزرگ و عیبی است اگر کسی از کنار او بگذرد یا از او صحبت کند بدون اینکه ارزش او را درک کند. به نوعی، شاعر نشان میدهد که هر آنچه با معشوق در ارتباط است، باید مورد احترام و توجه باشد.
هوش مصنوعی: بر آن چشمی که به تو نگاه نمیکند ظلمی بزرگ است و بر زبانی که نام تو را بر زبان میآورد، حسرت بار است.
هوش مصنوعی: هر نقص و عیبی که در گذر از خاکی مشاهده میشود، نشاندهنده عیب در خود آن خاک نیست. همچنین، اگر بادی بر تو بگذرد و تأثیر منفی بگذارد، به خاطر آن باد نیست، بلکه باید به درون خود و وضعیت خویش توجه کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صافی دعوی ترا معنی دُرْد
فردا به قیامت این عمل خواهی بُرد
شرمت بادا اگر چنین خواهی زیست
ننگت بادا اگر چنان خواهی مُرد
دل برد و مرا نیز به مردم نشمرد
گفتار چه سودست چو ورغ آب ببرد
رو گرد سراپرده اسرار مگرد
کوشش چه کنی که نیستی مرد نبرد
مردی باید زهر دو عالم شده فرد
کو جرعه درد دوستان داند خورد
گویند به هر درد بود صابر مرد
تا کی خورم اندوه و غم و حسرت و درد
تا کی ز فراق دوست فریاد کنم
در فرقت دوست صبر نتوانم کرد
گر من روزی ز خدمتت گشتم فرد
صد راه دلم از تو پشیمانی خورد
جانا به یکی گناه از بنده مگرد
من آدمیام گنه نخست آدم کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.