گنجور

 
مجد همگر

در کوی تو آب چشمم از سر بگذشت

وز خاک در تو چشم من سیر نگشت

بر من مفشان تو دست تا نفشانم

از دست تو بر سر همه خاک در و دشت

 
sunny dark_mode