بر من همه خواری از دل آمد
کز وی هوس تو حاصل آمد
با بار غمت دل ضعیفم
افتاده و پای در گل آمد
وین نیست عجب که بار عشقت
بر کوه و بحار مشکل آمد
بر که رغم غمت کشیدند
از درد تو در زلازل آمد
دریا بشنید نام عشقت
موجی زد و با سلاسل آمد
سر جمله عشق تو بدیدم
افلاک و زمینش داخل آمد
با دل کردم حساب غمهات
وجه همه عمره فاضل آمد
در دور جمال تو ز عالم
هر طفل که زاد بی دل آمد
کآنشب که ترا بزاد مادر
از فتنه زمانه حاصل آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.