جان و تن را به عشق سودا کن
ما و من را به عشق سودا کن
زنده بیعشق مرده در کفنی
این کفن را به عشق سودا کن
جان چو یوسف به تن چو پیراهن
پیرهن را به عشق سودا کن
جان سلیمان و تن چو اهریمن
اهرمن را به عشق سودا کن
جان چو مور است و تن به سان لگن
این لگن را به عشق سودا کن
عشق چون باز و عقل چون زغن است
این زغن را به عشق سودا کن
عقل بر پای عشق چون رسن است
این رسن را به عشق سودا کن
عشق چون روح و عقل چون بدن است
این بدن را به عشق سودا کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.