چه شعلهها زده سر ز آتشی که من دارم
هزار نشاه نو زین می کهن دارم
به آن رسیده که عشقم به غربت اندازد
ازین ملال غریبی که در وطن دارم
به هر کجا که تو باشی، فغان من آنجاست
اگرچه در قفسم، ناله در چمن دارم
رسید وعده رفتن، مرو ز بالینم
که مانده یک نفس و با تو صد سخن دارم
بیا و سینه تنگم شکاف ساز و ببین
چو غنچه جز دل پرخون چه در کفن دارم
به کوی او همه شب روشن است دیده من
بود به خانه مه، روزنی که من دارم
اگر به سینه زنم صد شکاف، معذورم
دلی فتاده در آن چاک پیرهن دارم
ز کوی او به جفا پا نمیکشم قدسی
نظر ز همت مجنون و کوهکن دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به شدت از عشق و دوری میگوید. او از شعلههای آتش عشقش و غم و ملی که به خاطر غربت و دوری از محبوبش احساس میکند، مینویسد. احساس میکند که در قفس به دام افتاده و دردش را در سینهاش پنهان کرده است. او به محبوبش میگوید که برایش فقط یک نفس باقی مانده و میخواهد با او سخن بگوید. همچنین، از غم و حسرت خود در خانه و کوچهی محبوبش میگوید و اعتراف میکند که اگر دلش در این عشق به درد بیافتد، معذور است. در نهایت، او به این ایده اشاره دارد که نمیتواند از کوی محبوبش دوری کند، زیرا عشقش بسیار عمیق و بزرگ است.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر حالتی از شور و شوق درونی است. شاعر از آتش عشق و احساسات عمیق خود سخن میگوید که شعلههای آن به شدت درونش را میسوزاند. او همچنین اشاره میکند که از این آتش، تجربیات و احساسات جدیدی به وجود آمده است، در حالی که منبع آن هنوز همان میاست، کهن و قدیمی. این احساسات نوین از دل یک عشق قدیمی و عمیق شکل گرفتهاند.
هوش مصنوعی: عشق من به جایی رسیده که باعث میشود در غربت احساس تنهایی و غم کنم، در حالیکه همین حس غم را در وطن خود نیز تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: هر کجا که تو حضور داشته باشی، دلتنگی و نالههای من آنجا خواهد بود. حتی اگر در قفس باشم، باز هم در دل خود نالهای دارم که مانند صدای پاییزی در چمن به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: زمان رفتن نزدیک است، ولی از کنارم نرو؛ چون هنوز یک نفس بیشتر دارم و با تو حرفهای زیادی برای گفتن دارم.
هوش مصنوعی: بیایید و دل تنگم را بشکافید و ببینید که چه جز دل غمگین و پر از عشق در دستانم دارم، مانند غنچهای که در کفن خود نهفته است.
هوش مصنوعی: هر شب، چشمانم پر نور و روشن به کوی او مینگرد و در روز، تنها دریچهای به خانۀ ماه دارم.
هوش مصنوعی: اگر که صد زخم بر سینهام بزنند، جایز است زیرا دلی عاشق در چاک آن لباس دارم.
هوش مصنوعی: من به خاطر محبت او به هیچ وجه نمیتوانم از کوی او عبور کنم. نظر پاکی که دارم، ناشی از احساس مبتلا به دیوانگی و عشق عمیق من است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کنون که با تو مکان در یک انجمن دارم
هزار مرحله ره تا به خویشتن دارم
مدار رزق به اقبال قسمت است که من
در آستین شکر و زهر در دهن دارم
ز صبح مهر تمنا کنم چه ساده دلم
[...]
من و ز کس گله، حاشا، کی این دهن دارم
ز غیر شکوه ندارم ز خویشتن دارم
مجوی دشمن من غیر من که من دانم
چه دشمنی است که عمری است من بمن دارم
نهان بکوری چشم پلیس مخفی شهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.