ای جهان را بزرگیت معلوم
وای خرد را کفایتت مفهوم
سخنت باد بر دل وزرا
گرم چون انگبین و نرم چو موم
ولیت بر کنار آب حیات
عدوت در میان باد سموم
آن درختی که چون تو میوه دهد
آفرین باد بر چنان بر و بوم
یک دو هفته گذشت که این خادم
کمتر آمد به پیش آن مخدوم
خشم کم گیر چون به مهراندر
کرده ای اعتقاد من معلوم
از عقوبت به سم بود که ز بخت
مانده باشم ز خدمتت محروم
من که باید که با تو بنشینم
کز تو خیزد معیشت و مرسوم
چه نشینم به تنگ دستی در
پیش مشتی فراخ کون زن شوم
آری آری به طبع بنشیند
مرغ می شوم بر درخت ز قوم
رنج نان دادن است و زن گادن
که مرا جان برآرد از حلقوم
آدمی را دو محنت سنگی است
رنج حلقوم و آفت خرطوم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عظمت جهان و خرد انسانی است. شاعر به اهمیت و زیبایی کلام اشاره میکند و ولایت را به کنار آب حیات تشبیه میکند. او از خادم خود که کمتر به ملاقاتش میآید، گلهمند است و خشم او را به مهران اشاره میکند. شاعر از صحنهای میگوید که باید با مخدوم خود بنشیند و نان بخورد، اما از وضعیت معیشتی خود نگران است. او دو مشکل بزرگ انسان را رنج نان و مشکلات زندگی میداند و احساس فشار و ناامیدی را در زندگی ابراز میکند.
هوش مصنوعی: ای دنیا، بزرگی تو مشخص است و درک و فهم خرد هم به اندازه کافی برایت روشن است.
هوش مصنوعی: گفتارت باید نرم و دلپذیر باشد، مانند عسل که دلها را گرم میکند و مثل موم که به راحتی شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: من در کناره آب زندهای ایستادهام و دشمنم در میان وزش بادهای سوزان قرار دارد.
هوش مصنوعی: درختی که میوهاش مانند تو شیرین و پربار باشد، بر این سرزمین و مردمش فرخنده باد.
هوش مصنوعی: چند هفتهای است که این خدمتکار کمتر به نزد آن آقا میآید.
هوش مصنوعی: خشم خود را کم کن، چون به مهران ایمان داری و این نشاندهندهٔ باور من است.
هوش مصنوعی: من از عذاب و مجازات میترسم، چرا که مقدر شده است از برکت وجود تو بیبهره باشم.
هوش مصنوعی: من که باید با تو همنشین شوم، زیرا زندگی و روشهای من از تو نشات میگیرد.
هوش مصنوعی: چرا در فقر و تنگدستی نشینم در برابر کسی که دارای ثروت و امکانات زیادی است؟ شاید بهتر باشد که خود را به فراتر و بالاتر از این شرایط برسانم.
هوش مصنوعی: بله، به طبع خوب مینشیند و به مانند پرندهای میشوم که بر درختی از قوم خود مینوازد.
هوش مصنوعی: رنج و سختی در تأمین نان و زندگی است و زن به زحمت و تلاش میافتد تا من بتوانم زندگی کنم.
هوش مصنوعی: انسان دو نوع سختی را تحمل میکند: یکی درد و رنجی که از گلویش میکشد و دیگری عذابی که از مشکلات و ناهنجاریهای بینیاش میبیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای تو بحر و فضایل تو درر
وای تو چرخ و مکارم تو نجوم
ای به حری به هر زبان ممدوح
وی به رادی به هر مکان مخدوم
لیکن اینجا موانعی است مرا
[...]
معدلت اندرین زمانهٔ شوم
شد چو سیمرغ وکیمیا معدوم
میر خوبان کشید نامعلوم
حشم زنگ در حوالی روم
گشت پوشیده زان سواد حشم
عدل نوشیروان بظلم سدوم
من بر او عاشقم هنوز چنان
[...]
آفرین باد بر چو تو مخدوم
ای نکوسیرت خجسته رسوم
ای بصورت فرود دور فلک
وی بمعنی ورای سیر نجوم
دخل مدح تو از خواص و عوام
[...]
به خدایی که در موجودات
جز به امرش نمی شود منظوم
که بماندم چو قالبی بی روح
تا ز دیدار تو شدم محروم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.