گنجور

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

یا رب به محمّد و علی و زهرا

یا رب به حسین و حسن و آل‌عبا

کز لطف برآر حاجتم در دو سرا

بی‌منتِ خلق یا علی الاعلا

فرخی سیستانی

بگرستم زار پیش آن کام و هوا

گفتا مگری پند همی داد مرا

پنداشت مگر کآب نماند فردا

نتوان کردن تهی به ساغر دریا

خواجه عبدالله انصاری

بر چهره خوب تو فشاندیم ثنا

جان و دل و دیده هر سه کردیم فدا

در هر چه کنی ز دل بدادیم رضا

حکمی که کنی و گر بجانست روا

سوزنی سمرقندی

ای یافته دین ذوالجلال از تو ضیا

وز تو کرم طبیعی و صدق و صفا

غایب مکن ایدوست که از نظم ثنا

غایب نشدست هیچ حرفی بخطا

انوری

گفتم که به پایان رسد این درد و عنا

دستی بزند به شادمانی دل ما

دل گفت کدام صبر ما را و چه کام

ور غم سختست شادکامی ز کجا

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه