گنجور

 
قطران تبریزی

منم ز حسرت دیدار یار زار و نزار

همی بگریم چون ابر نوبهاری زار

یکی درخت بکشتم ببوستان امید

که ناز بودش برگ و نشاط بودش بار

بآب مهرش پروردم و بباد هوی

بآفتاب وفا و بماهتاب دمار؟

بقهر باد فراق از کنار منش بکند

از آب چشمم دریا کنار کرد کنار

چو یاد آیدم از مشگبوی نرگس او

شود دو نرگس من لاله برگ لؤلؤ بار

چو یاد آیدم از بی قرار سنبل او

جدا شود ز دل و جان من شکیب و قرار

بسی چشیدم زان مشگبوی دو لب می

نماند با من حاصل مگر بلای خمار

بسی بسودم گلبوی لاله رنگ رخش

فراق او بدل من خلید همچون خار

چنانکه داور از آن ماه داد من نستد

مراد هاد صبوری بعشق او دادار

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت

هر آینه چو همه می‌خورد گل آرد بار

به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست

به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار

دقیقی

مدیح تا به بر من رسید عریان بود

ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از دقیقی
عنصری

چنین نماید شمشیر خسروان آثار

چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار

به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان

که راستگوی‌تر از نامه تیغ او بسیار

چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

قوی کننده دین محمد مختار

یمین دولت محمود قاهر کفار

چو بازگشت به پیروزی از در قنوج

مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار

هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین

[...]

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

فغان ز دست ستمهای گنبد دوار

فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار

چه اعتبار بر این اختران نامعلوم

چه اعتماد بر این روزگار ناهموار

جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه