اگر به بستان آسیب دید نار از سیب
بخانه باز پشیمان شده است از آسیب
ز درد سیب بخون در غریق شد دل نار
ز شرم نار برنگ عقیق شد رخ سیب
می عقیق بران نار و سیب باید خورد
ببانک رود و سرود و حدیث ناز و عتیب
ز برف کوه شد سیمگون نشیب و فراز
ز برگ باغ شده زردگون فراز و نشیب
همیشه تا که جهان هست باد خسرو را
ز بوسه دادن شاهان دهر سوده رکیب
خدایگان جهان لشگری که هیچ کسی
بر او روا نکند تنبل و فسون و فریب
ز طبع ناصح او دور باد رنج و عنا
ز جان حاسد او دور باد صبر و شکیب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ رابطهٔ بین دو میوه، سیب و نار، و تاثر متقابل آنهاست. اگر نار به سیب آسیب بزند، به خانهاش برمیگردد و از این آسیب پشیمان میشود. دل سیب به خاطر درد نار، خونین میشود و چهرهٔ سیب از شرم، مانند عقیق سرخ میشود. در ادامه، شاعر به اهمیت لذت بردن از می و زیباییها اشاره میکند و از جنگ و زخمهای زندگی سخن میگوید. همچنین، به عظمت خداوند و شجاعت لشکر او اشاره میکند، و درخواست میکند تا از درد و رنج و حسادت دور باشند. در نهایت، شاعر بر اهمیت دوستی و زیباییهای زندگی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: اگر در باغ به درخت سیب آسیبی وارد شده باشد، درخت نارنج به خانه برگشته و از این آسیب پشیمان است.
هوش مصنوعی: دل از درد عشق به شدت رنج میبرد و چهرهاش به خاطر شرم و خجالت، به رنگ عقیق درآمده است. در این حال، دل همچون سیبی در حال غرق شدن در خون هیجان و احساساتش است.
هوش مصنوعی: برای لذت بردن از زندگی، باید از زیباییها و لذتهای آن بهره گرفت. باید از شراب دلپذیر، زیباییها و شادیها لذت برد و با عشق و عشقورزی به زندگی ادامه داد.
هوش مصنوعی: برف کوه باعث شده که زمین از رنگ نقرهای و درخشان پوشیده شود و درختان باغ از رنگ زردی برخوردارند. این توصیف نشاندهنده تغییرات رنگی و زیباییهای طبیعت در ارتفاعات و باغها است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جهان برقرار است، باد، فرزند خسرو، از بوسههایی که شاهان زمان به او میدهند، بهرهمند خواهد بود.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ جهان توانایی و قدرتی دارد که هیچ کس نمیتواند در برابر او به کشمکش و فریب متوسل شود.
هوش مصنوعی: از طبیعت انسان خیرخواه و دلسوز، رنج و سختی دور باد و از جان کسی که حسادت میورزد، صبر و تحمل دور باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر من آمد و آورد و بر فروخته شمع
چو طبع مرد نشاطی چو جان مرد لبیب
نبود زهره به لطف هوا به شکل شهاب
به شبه نیزه به لون قلم به قد قضیب
کنون که شد حضری بلبل و غراب غریب
بعید شد گل نار و گل بنفشه قریب
هزار دیبا در باغ گسترید صبا
نگارهاش بدیع و طرازهاش غریب
شده چو مذبح عیسی ز بلبل و گل باغ
[...]
درین دو روزه توقف که بو که خود نبود
درین مقام فسوس و درین سرای فریب
چرا قبول کنم از کس آنکه عاقبتش
ز خلق سرزنشم باشد از خدای عتیب
مرا خدای تعالی ز آسیای فراز
[...]
رخ تو شحنه خوبی شده ست و زلف نقیب
گل جمال تو را خار غمزه تو رقیب
دلم بماند به زندان عاشقی محبوس
ز قصد شحنه غمز رقیب و جور نقیب
غریبم از تو و این را سبب نعیب غراب
[...]
خدایگانا شاگرد رای توست قضا
ادب نباشد اگر بگذرد ز حکم ادیب
ز چوب منبر خشک از نشاط گل بدمد
نسیم نام تو چون بگذرد به لفظ خطیب
نه قطره ماند به دریا نه ذره ماند به دشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.