نگار من به لطیفی بسان پاک هواست
مرا بدو چو خرد را بجان پاک هواست
اگر چو ابر شد از اشگ چشم من نشگفت
که چون هوا شدم از عشق و جای ابر هواست
بدر و زر دیبا آراستم دو چشم دوزخ
کساد گشتم بر دوست گرچه هر دو رواست
اگر کساد شدم من بنزد او شاید
ورا بنزد دل و جان من رواست رواست
میان شکر و بادام آن نو آئین بت
دلم همیشه گرو کان و جان همیشه نواست
مرا بخلوت بر روی آن بهشتی روی
سرشگ دیده شرابست و زار ناله نواست
سرشگ دیده بعشقش مرا بس است گوا
اگر چه هیچکس از کس گواه عشق نخواست
گوا چه باید در عشق آن نگار مرا
که روی خوبش بر هستی خدای گواست
اگرچه سنبل مشگینش سایبان گل است
وگرچه گوهر سرخش نقابدار لقاست
چراش چندین کشی چراش چندین ناز
بروی نیکو چندین بزرگوار چراست
نه آفتاب سما و نه پادشاه زمیست
نه ایزد است بحق و نه سید رؤساست
عماد دین پیمبر عمید ملک خدای
که چون روان پیمبر تنش ز عیب صفاست
مکان نصرت و ارکان سعد بونصر آن
که کان دانش و دینست و گنج جود و وفاست
دلش ز جور نگیرد بهیچوقت ملال
ز بهر آنکه تن و جان او ز فضل ملاست
همیشه باد بلا جوی بد سگالش لال
کجا بلا و بدی را جواب او همه لاست
بجای همت والای او سما چو زمیست
ز فر مجلس میمون او زمین چو سماست
اگرچه هرگز مر سنگرا نما نبود
زنم ابر کف راد او امید نماست
چون او بتخت مهی بر بخرمی بنشست
ز جان دشمن او دود داغ و درد بخاست
بخلق عالم یکسر سخای او برسید
ضمان رزق بنی آدم است این نه سخاست
بود دلیل فنا با سنان میان سلاح
چنانکه با قدح اندر قباد لیل لقاست
چو آفتاب بگسترد نام در همه جای
که آفتاب نوالست و آفتاب لقاست
نصیب ناصح او ز آسمان همی طربست
چو قسم حاسد او در جهان همیشه عناست
برون ز مدحت او قول خلق بهتانست
جدا ز خدمت او کار روزگار هباست
دل ملوک ز لفظ لطیف او شکفد
دل ملوک گل و لفظ او نسیم صباست
روان ملک بمردی و مردمی پرورد
دل زمانه برادی و راستی آراست
کدام راست که با کین او نگردد کژ
کدام کژ که با مهر او نگردد راست
بنان و تیغش دائم برای نیک و بد است
سنان و کلکش دائم دلیل خوف و رجاست
چنو کریم نبود و نه نیز خواهد بود
خلاف باشد گفتن چنین کریم کجاست
مطیع اوست اجل چون امل مطیع اجل
اسیر اوست قضا چون قدر اسیر قضاست
امید و بیم جهانش بزیر تیغ و قلم
نیاز و ناز زمانش بزیر خشم و رضاست
بدیع دهر بدانش غریب عصر بجود
بدست راد دلیل سلامت غرباست
بکامگاری ماننده سلیمانست
یکی سخاش دو صد باره به ز ملک سباست
از آنکه دارد با کردگار یکتا دل
ز بهر خدمت او قامت ملوک دوتاست
سؤال سائل در گوش او بمشغولی
درست گوئی آواز زیر و بانگ دوتاست
همیشه سائل خواهنده را نواز کفش
همیشه سائل پرسنده را دلش بنواست
بپای فضل رونده بدست علم دراز
بچشم فکرت بینا بگوش دل شنواست
مجوی خدمت آنکس کجا سزا نبود
همیشه خدمت او کن بجان و دل که سزاست
همیشه خادم او را دو فایده زد و جای
ز روزگار مکا فاز کردگار جزاست
بسان در بهائی بود همه سخنش
ولیک یک سخنش را هزار در بهاست
کجا تهدد او شد همه بلا و بدیست
کجا تفضل او شد همه بهی و بهاست
کسی که کینش بفزود و دشمنیش نمود
نشاط خویش نهان کرد و عمر خویش بکاست
مدام راحت و خنده است کار و بار ولیش
همیشه پیشه خصمان او بلا و عناست
هزار علم فلاطونش در یکی سخن است
هزار گنج فریدونش یک زکوة و عطاست
که بحر گوئی چون دست اوست هست صواب
که هست گوئی دستش بسان بحر خطاست
بطبع تیر عدو زی عدوش باز شود
عدوش گوئی کوه آمده است و تیر صداست
چنانکه بر در بهرام گور بر در او
بعرضه کردن بر خلق خورد و بر دنداست
ولیش گرچه بود دیو جاودان باقیست
عدوش گرچه بود خضر زود اسیر فناست
کشیده باد بر آتش بروی خصم و عدوش
که رأی او همه ساله عدوی روی و ریاست؟
همیشه تا بود از خاک و آب رسته گیاه
بقاش بادا چندان که خاک و آب و گیاست
عدوش جفت عنا باد و یار یار نشاط
همیشه تا بجهان اندرون نشاط و عناست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف کننده زیبایی و لطافت یک محبوب است که به لطافت هوا و دلنشینی طبیعت تشبیه شده است. شاعر عشق خود به این محبوب را با اشعار زیبا و تصاویر دلانگیز بیان کرده و احساسات عمیق خود را نسبت به او ابراز میکند. او به نوعی میخواهد بگوید که عشقش به او همچون آسمان و طبیعت بیپایان است و نمیتواند چیزی را در برابر زیبایی و عشق او انکار کند. شاعر همچنین از صفات نیک محبوبش، مانند بزرگمنشی و سخاوت، صحبت میکند و تأکید میکند که او در دل همگان جایی دارد و محبتش از مرزهای زبانی فراتر میرود. در نهایت، شعر از قدرت و نفوذ عشق بر زندگی انسانها و تأثیر آن بر زمان و مکان سخن میگوید.
هوش مصنوعی: دوست من به نرمی و زیبایی همانند هوای خالص و مطبوع است. من نیز به او علاقهدارم، مانند اینکه خرد و عقل به پاکی و طراوتِ هوا عشق میورزد.
هوش مصنوعی: اگر از اشک چشمانم ابر نبارید، تعجب نکن. زیرا وقتی به عشق میرسم، به حالتی مانند ابر درمیآیم و جایی که ابر وجود دارد، همانند آسمان است.
هوش مصنوعی: من چشمانم را مثل دو چشم دوزخ زیبا و درخشان کردهام، اما برای دوستی که میپرستم، با وجود اینکه هر دو زیبایی دارند، باز هم به حالتی ناخوش و کساد رسیدهام.
هوش مصنوعی: اگر من در چیزی خراب شوم و او را نزد خود نداشته باشم، شاید از نظر دل و جانم، او برای من کاملاً درست و مناسب باشد.
هوش مصنوعی: در دل من، محبت و عشق به آن معشوق خاصی وجود دارد که زیبا و نوظهور است. این عشق همیشه در قلب و جان من جای دارد و موجب خوشحالی و شادابیام میشود، مانند شیرینی و لذت بادام و شکر.
هوش مصنوعی: در گوشهای خلوت، چهرهای بهشتی در برابر من است و گویی اشکهایش شبیه شراب است و نالهاش شبیه موسیقی غمگین.
هوش مصنوعی: چشمانم از عشق به او پر از اشک شده و این برای من کفایت میکند، حتی اگر هیچکس برای عشق از کسی شهادت نخواهد.
هوش مصنوعی: باید بگویم که در عشق آن محبوب، چه نیازی به شاهد است؛ زیرا زیبایی چهرهاش خود شاهد قدرت و وجود خداست.
هوش مصنوعی: اگرچه گل مشکی که او دارد، مانند سایبانی است برای گلها و همچنین اگرچه دانههای سرخ او پشت پردهای از زیبایی پنهان شدهاند،
هوش مصنوعی: چرا این همه زحمت میکشی و چرا این طور برای خودت بزرگ و با شخصیت جلوه میکنی؟
هوش مصنوعی: نه خورشید آسمانی است و نه پادشاه زمینی، نه کسی که حقیقتاً خدای راستینی باشد و نه کسی که مقام رهبری را داشته باشد.
هوش مصنوعی: عماد دین، پایه و اساس دین، پیامبر بزرگ خداست که به لطف و رحمت الهی، سرشت و وجودش از هر عیبی پاک و بینقص است.
هوش مصنوعی: مکانی که در آن پیروزی و خوشبختی وجود دارد، به کسی تعلق دارد که دانش و دین را داراست و بخشش و وفا در دل او جای دارد.
هوش مصنوعی: دلش از ناملایمات و سختیها ناراحت نمیشود، زیرا روح و جسم او به برکت و لطف محبوبش مشغول است.
هوش مصنوعی: همیشه موانع و مشکلات در مسیر زندگی وجود دارند، ولی نباید نگران بود. باید بدانیم که هر بلا و بدی، پاسخی دارد و با صبر و امید میتوان از آن عبور کرد.
هوش مصنوعی: به جای تلاش و ارادهی بلند او، زمین مانند آسمان است و مجلس خوشنشینیاش باعث میشود که زمین به زیبایی آسمان بشود.
هوش مصنوعی: اگرچه هیچگاه نشانی از سنگر را ندیدهام، اما امیدم به تو مانند ابرهایی است که باران میبارند.
هوش مصنوعی: زمانی که او بر تخت ماه نشسته و با زیبایی خود میدرخشد، از شدت اندوه و درد، جان دشمنش مانند دود به هوا برخاسته است.
هوش مصنوعی: خالق جهان به طور کامل بخشنده است و روزی انسانها را تامین میکند؛ این موضوع تنها به خاطر بخشندگی او نیست.
هوش مصنوعی: خود را فراموش مکن، زیرا دلیل فنا در آن زمان که شمشیری در میان سلاح بود، وجود دارد، همانطور که در شبی به یاد ماندنی دل دادن به لیل قضا به است.
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید نامش را در همه جا گسترش دهد، در جایی که تابش خورشید وجود دارد و با آن دیدار میکنی.
هوش مصنوعی: هر کس که نصیحتش را از آسمان دریافت کند، همیشه شاد و خوشحال خواهد بود. در عوض، کسی که حسادت میورزد، در دنیا همواره با مشکلات و رنجها مواجه خواهد شد.
هوش مصنوعی: مدح و ستایش او فقط دروغی از سوی خلق است و بدون خدمت به او، هیچ کاری در زندگی ارزشمند نیست.
هوش مصنوعی: دلهای پادشاهان از زیبایی کلام او شاد و سرزنده میشود، همانطور که دلها از گلها خوشبو و لطیف هستند و کلام او مانند نسیم صبحگاهان است.
هوش مصنوعی: روح فرشتهای از دنیا رفته و انسانی تربیت کرده که زمانه به او شکل و قاعده بخشیده و راستی و درستی را به او آموخته است.
هوش مصنوعی: آیا میتوان گفت که کسی با کین او به راست میآید؟ آیا ممکن است کسی با محبت او به کج برود؟
هوش مصنوعی: بنفشه و شمشیرش همیشه نشانهای از خوبی و بدی است، و نشانههای او نیز همواره دلیلی برای ترس و امید هستند.
هوش مصنوعی: کسی که به راستی بخشنده و کریم باشد، نه تنها در زمان حال وجود ندارد، بلکه در آینده نیز وجود نخواهد داشت. بیان اینکه چنین فردِ کریمی کجاست، به نوعی نادرست و بیفایده است.
هوش مصنوعی: مرگ همچون امید به دست خداوند است و سرنوشت هم تحت تسلط او قرار دارد. سرنوشت هیچ قدرتی بر آن ندارد و همه چیز تحت فرمان اوست.
هوش مصنوعی: این جهان پر از امید و ترس است و زندگی انسان تحت تأثیر درخواستها و لطفهایی قرار دارد که گاهی سختی و خشم به دنبال دارند و گاهی نیز خوشی و رضایت.
هوش مصنوعی: زمانهای شگفتآور را با دانش خود شناختن و درک کردن، نشانهای از فزونی و توانمندی است و دلیلی بر سلامت و قوت در غربت و شرایط دشوار به شمار میآید.
هوش مصنوعی: به مانند سلیمان، به دست آوردن چیزهایی که میخواهی و خواستهات دو برابر از حکم یا سلطنت برتر است.
هوش مصنوعی: کسی که دلش به خاطر خدمت به خداوند یگانه صاف و خالص است، همواره در مقام و جایگاه بلندی قرار دارد و سرنوشتش با بزرگی و عظمت گره خورده است.
هوش مصنوعی: سوال کردن از او در مورد کارها، مثل گوش دادن به یک آواز دلنشین است که در آن صدای زیر و بم به خوبی با هم هماهنگ شدهاند.
هوش مصنوعی: هر کسی که پرسشی دارد و به دنبال جواب است، همیشه مورد نیاز و توجه قرار میگیرد و دل دیگران به خاطر او نرم میشود و به او کمک میکنند.
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش در راه دانش و آگاهی، میتوان به درک و بینش عمیقتری دست پیدا کرد. اگر فکر و دل آدمی باز و آماده باشد، میتواند به حقایق و زیباییهای بیشتری پی ببرد.
هوش مصنوعی: به دنبال خدمت به کسی نرو که شایستهاش نیست، اما اگر کسی شایستهی خدمت است، با تمام وجود و دل و جان برای او خدمت کن.
هوش مصنوعی: همیشه خدمت به او دو برکت و فایده دارد و در روزگار جزا، پاداش از جانب خداوند نیز بیشتر است.
هوش مصنوعی: سخنان او همانند درهایی با ارزش است، اما یکی از سخنانش به اندازه هزار در ارزش دارد.
هوش مصنوعی: هر جا که سختی و مشکل وجود دارد، برکت و خوبی هم در آنجا میتواند با لطف او باشد.
هوش مصنوعی: کسی که حسد و دشمنیاش را افزایش داد، شادی و نشاط خود را پنهان کرد و عمرش را نیز کم کرد.
هوش مصنوعی: هر روز کار و زندگیاش ساده و پرخنده است، اما همیشه دشمنانش در پی آزار و بلا برای او هستند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به ارزش یک سخن و کلام خوب اشاره میکند و میگوید که ممکن است هزاران علم و دانش بزرگ مانند علمهای افلاطون در یک جمله نهفته باشد. همچنین، او با ذکر گنجهای فریدون، که نمایانگر ثروت و دارایی است، تأکید میکند که یک عمل نیک و بخشش کوچک میتواند به اندازهی آن ثروت ارزشمند باشد. در واقع، اهمیت کلمات و اعمال نیک را نسبت به علم و ثروت در نظر میگیرد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این موضوع اشاره میکند که وقتی درباره دریا صحبت میکنیم، باید دقت کنیم و باور نکنیم که دست او به معنای دریا درست است. در واقع، این تشبیه نادرست است و نشان میدهد که نباید به سادگی به شباهتها اعتماد کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که تیر دشمن به هدف خود میخورد، صدای آن به گوش میرسد و به گونهای به نظر میآید که انگار کوهی به شدت به زمین کوبیده شده است.
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف وضعیتی اشاره شده است که فردی با وقار و احترام در برابر خسرو یا پادشاهی به نام بهرام گور از خود رفتار میکند، به طوری که توجه همه به او جلب میشود. این وضعیت به نوعی نشاندهنده اهمیت و نفوذ او در میان مردم است.
هوش مصنوعی: اگرچه ولی از دیو جاودان است و باقی میماند، اما اگرچه عدوش (دوست) مانند خضر زود به اسیری فنا درمیآید.
هوش مصنوعی: باد بر آتش دشمنان بوزد و آنها را در دسیسههای خود به چالش بکشد، زیرا تفکر و نقشهکشی آنها هر ساله به دشمنی با رخ و مقام میانجامد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خاک و آب وجود دارند، گیاه نیز رشد خواهد کرد و باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: دوستی و عشق همواره باعث شادابی و نشاط در زندگی میشود و این شادابی همیشه در دلها حضور دارد و به جهان رنگ و بویی میبخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز راستی و بلندی که مر ترا بالاست
به وصفت اندر، معنی بلند گردد و راست
اگر بزرگی و جاه و جلال در درم است
ز کردگار بر آن مرد کم درم ستم است
نداد داد مرا چون نداد گربه مرا
تو را از اسپ و خر و گاو و گوسفند رمه است
یکی به تیم سپنجی همی نیابد جای
[...]
در قناعت و توفیق دین و مذهب راست
بروزگار تو ، ای فخر کاینات ، کراست؟
برون ز راه تو هر راه کاندر آفاقست
غریق بیم و امید و اسیر روی و ریاست
فزایش سخن و نکتۀ بدیع تو را
[...]
سرشگ ابر بکردار لؤلؤ لالاست
نسیم باد بکردار عنبر ساراست
سپاه برف رمید و سپاه لاله رسید
خروش زاغ نشست و خروش فاخته خاست
بهر کجا نگری پیش چشم تو گهر است
[...]
بنظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست
مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.