چه دید تشرین گوئی ز نرگس و نسرین
که باغ و بستان بستد زهر دوان تشرین
بنار کفته سپرده است معدن نرگس
بسیب رنگین داده است مسکن نسرین
نبرده رنج یکی هست چون دل فرهاد
ندیده ناز یکی هست چون رخ شیرین
بد از بنفشه لب جوی چون نگین کبود
وز او بمشگ همه جویبار بود عجین
کنار جوی تهی ماند از نگین کبود
میان جوی شد از آب چون کبود نگین
چو کوهسار بتو زی بداد دیبه روم
چمن بششتری زرد داد دیبه چین
ز ناف معشوق آبی گرفته بوی و مثال
ز روی عاشق برده ترنج زردی و چین
درست گوئی کز نار دیده سیب آسیب
درست گوئی با سیب نار دارد کین
ز زخم نار رخ سیب گشته خون آلود
ز کین سیب دل نار گشته خون آگین
بسیب زرد بر آن نقطه های سرخ نگر
چو اشگ خونین بر روی عاشق غمگین
چو زر و نیل شده باغ زرد و آب کبود
چو سیم و سرب شده که سپید و دشت چنین
بسان زرین قندیل بر درخت ترنج
میانش کرده نهان بر فتیله سیمین
فکنده روشنی خویشتن برابر هوا
سپرده تیرگی خویشتن برابر زمین
بکاست روز چو رنج از تن عمیدالملک
فزود شب چو نشاط دل عمادالدین
امین جان ملوک جهان ابونصر آن
که یمن و یسرش جفتند بر یسار و یمین
نه روز بخشش او دارد ایچ گنج قرار
نه روز کوشش او ماند ایچ حصن حصین
هزار شاه بود روز بزم در یک تخت
هزار شیر بود روز رزم در یک زین
موافقان را کلکش بسان آب حیات
مخالفان را تیغش چو آذر برزین
نه با سخاوت او هیچ دوست رنجور است
نه با سعادت او هیچ بنده هست حزین
چو رسم او بستائی شوی ستوده ستای
چو مهر او بگزینی شوی ستوده گزین
از ابر و دریا دست و دلش گذشته بجود
قیاس هر دو بکن تا یقین بدانی این
از آن دو خلق بموج و بهین غریق شوند
وزین دو خلق توانگر شود بمدح و بهین
بمدحتش تن آزادگان همیشه دهان
بخدمتش دل فرزانگان همیشه رهین
هواش در دل دانا چو سکه بر دینار
روان نادان کینش خلیده چون سکین
ستاره را همه رادی دهد کفش تعلیم
زمانه را همه شادی کند دلش تلقین
خردش مونس جانست و فضل مونس دل
وفاش همبر عمر است وجود همبر دین
ز سجده ملکان پیش تخمش اندر هست
همه بساط پر از شکل روی و نقش جبین
پلنگ و شیر چو نام خدنگ او شنوند
پلنگ لنگ بماند بجای شیر عرین
ز فضل کرد خداوند طبع او نه ز گل
ز جود کرد خداوند دست او نه ز طین
از او تهور باشد ز خصم و حاسد جان
ز شیر دندان باشد ز غرم و رنگ سرین
بجای طلعت او تیره آفتاب بلند
به پیش همت او پست آسمان برین
تن مخالف او کرده آسمان کمان
بجان دشمن او بر جهان گشاده کمین
بدوستان بر از او مر غوا شود مروا
بدشمنان براز او آفرین شود نفرین
سخای خواجه عیانست وان خلق خبر
عطای خلق گمانست وان خواجه یقین
ایا بمردی با اژدها و شیر عدیل
و یا برادی با آفتاب و ابر قرین
بقا ندارد پیش بنان تو دریا
پدید ناید پیش سنان تو تنین
بگاه نظم زبان تو بحر در یتیم
بگاه نثر بیان تو ابر در ثمین
اگرچه یاسین هست از شرف سورتها
بنام تو شرف آرد مدیح بر یاسین
رهی بطمع شرف کرد قصد مجلس تو
که خلق را شرفی و زمانه را تزیین
شریف مجلس تو دید و خوب طلعت تو
شریف گشت بنزد جهانیان و مکین
به مجلس تو بیاراست جان تن پرور
بطلعت تو بیفروخت چشم گیتی بین
بیامده است که فرمان دهیش تا برود
که هست مهر تواش دین و مدح تو آیین
همیشه تا نفروشد بتلخ شیرین کس
همیشه تا نفروشد بخار کس نسرین
چو خار بادا نسرین بچشم دشمن تو
مدام عیش عدو تلخ و آن تو شیرین
خجسته بادت فرخنده عید روزه گشای
بخرمی بگذاری هزار عید چنین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و شکوه طبیعت و همچنین صفات عالی یک شخصیت برجسته صحبت میکند. شاعر به وصف گلها و مناظر طبیعی میپردازد و آنها را با زیباییهای انسانی مقایسه میکند. سپس به معرفی فردی بزرگ و سخاوتمند میپردازد که بسان آفتاب درخشنده و پادشاهی معتبر است که در کارهای نیکو و بخشش معروف میباشد. او سخاوت و دانش این شخصیت را ستایش میکند و میگوید که محبوبیت و عظمت او بر تمام جهان سایه افکنده است. در نهایت، شاعر آرزوی زندگی خوش و روزهای شاد برای این بزرگوار را میکند و بر شادی و خوشبختی او تأکید میورزد.
هوش مصنوعی: در فصل پاییز، زیبایی گلهای نرگس و نسرین را مشاهده میکنیم که به خاطر زیباییشان باغها و گلزارها را تحت تأثیر قرار دادهاند. این گلها به قدری جذاب و دلانگیزند که تمامی باغ را به خود اختصاص میدهند.
هوش مصنوعی: در کنار چشمه، گلی را پرورش دادهاند که معطر و زیباست، و رنگهای مختلفی به آن بخشیدهاند. این مکان به مانند خانهای برای گل نسرین شده است.
هوش مصنوعی: کسی که تلاش و زحمت نکشد، مانند فرهاد نیست که برای رسیدن به دل آرزوهایش سختیها را تحمل کند و همچنین مانند کسی نیست که زیبایی شیرین را ندیده باشد.
هوش مصنوعی: بنفشهای که در کنار جوی قرار دارد، به رنگ کبود مانند نگینی زیباست و عطرش به طور کامل جویبار را پر کرده است.
هوش مصنوعی: کنار آب، جوی خالی از جواهر کبود مانده است. در وسط جوی، آب به رنگ کبود در آمده است.
هوش مصنوعی: به مانند کوهساری که به زیبایی تو میافزاید، باغی در روم وجود دارد که درختانش از زردی برگها زینت بخشیدهاند و از چمنهای چین نیز زیباتر است.
هوش مصنوعی: از دل معشوق بویی دلپذیر به مشام میرسد و چنان است که بر چهره عاشق، زردی و نشانههای عشق و شوق نمایان شده است.
هوش مصنوعی: درست میگویی که از درد نار به سیب آسیب میرسد، و این هم درست است که برای سیب از نار دشمنی وجود دارد.
هوش مصنوعی: ز زخم چهرهی زیبا، سیب سرخ خون آلود شده است و از کینهای که در دل دارم، دل من نیز مانند سیب به خون آغشته است.
هوش مصنوعی: به زردی سیب، به نقطههای قرمز آن توجه کن، مانند اشکی خونین بر چهرهی عاشق غمگین.
هوش مصنوعی: باغ مانند زر و نیل رنگی زرد و آبی دارد، مثل سیم و سرب که رنگی سفید دارند و دشت نیز چنین است.
هوش مصنوعی: مانند یک چراغ زیبا که بر روی درختی درختی ترنج آویزان شده و درون آن چراغی از سیم پنهان است.
هوش مصنوعی: بر خود نور روشنی را پاشیده و آن را به آسمان سپردهام، در حالی که تاریکی وجودم را به زمین واگذار کردهام.
هوش مصنوعی: زمانی که روزی فرا میرسد و رنج و سختی از تن عمیدالملک کم میشود، شب هنگام، شادابی و نشاط دل عمادالدین افزایش مییابد.
هوش مصنوعی: امین جان، ملوک به معنای پادشاهان جهان، ابونصر کسی است که نیکیها و خوبیها به او تعلق دارد و یمن و یسرش به دو بخش تقسیم شدهاند که یکی در سمت چپ و دیگری در سمت راست قرار دارد.
هوش مصنوعی: نه روزی برای آمرزش او وجود دارد که به انسان آرامش دهد، و نه زمانی برای تلاش او باقی مانده است که کسی بتواند از آن به عنوان دژی محکم دفاع کند.
هوش مصنوعی: در یک روز جشن، هزار پادشاه بر روی یک تخت نشسته بودند و در یک روز نبرد، هزار شیر سوار بر یک زین بودند.
هوش مصنوعی: موافقان را به مانند آب حیات میدانیم که زندگیبخش و نجاتدهنده است، اما مخالفان را چون تیغ آتشین تصور میکنیم که خطرناک و آسیبزننده است.
هوش مصنوعی: نه کسی به خاطر بخششهای او غمگین است و نه به خاطر خوشبختیاش، هیچ بندهای ناراحت و دلشکسته به سر میبرد.
هوش مصنوعی: زمانی که رسم و راه او را تبریک بگویی، مورد ستایش قرار خواهی گرفت. و اگر محبت و مهربانی او را برگزینی، نیز در مقام ستایش قرار میگیری.
هوش مصنوعی: او از ابر و دریا فراتر رفته و تواناییها و احساساتش را فراموش کرده است. اگر هر دو را با هم مقایسه کنی، به حقیقتی پی خواهی برد.
هوش مصنوعی: دو نوع انسان در دریای زندگی غرق میشوند، اما از همین دو نوع انسان میتوان کسانی را شناخت که با ستایش و فضیلت، به ثروت و قدرت میرسند.
هوش مصنوعی: در ستایش او، همواره بندگان آزاد زبان به مدح او میگشایند و دلهای خردمندان همیشه به خدمت او گردن مینهند.
هوش مصنوعی: دوست داشتن و محبت یک انسان آگاه و دانا، برای او همچون سکهای با ارزش است، در حالی که عشق و محبت شخص نادان مثل خنجر و خطرناک است و میتواند آسیب برساند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به ستارهها نظر دارد، از آنها سرشار از عشق و احساس میشود و زمانه نیز به او درسهای شادی و خوشحالی میآموزد و دلش را با آرامش و خوشبینی پر میکند.
هوش مصنوعی: عقل همدم روح انسان است و دانش همیار دل. اینها در واقع همراه عمر و زندگی فرد و در کنار دین او نیز هستند.
هوش مصنوعی: از سجدهی فرشتگان در برابر او، همه جا پر از تجلیات و نقش و نگار چهرهها و پیشانیهاست.
هوش مصنوعی: وقتی پلنگ و شیر نام خدنگ را میشنوند، پلنگ به خاطر ترس و نگرانی از نام آن، به جای شیر قدرتمند، ضعیف و ناتوان میماند.
هوش مصنوعی: خداوند به او لطف و هوش زیادی عطا کرده و این ویژگیها تنها ناشی از شایستگیهای او نیست. همچنین، بخشندگی و کارهای خوب او به دلیل ثروت و مالش نیست، بلکه از درون و ذاتش سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: شجاعت او باعث میشود که از دشمنان و حسودان بینظیر باشد، و حیاتش مانند دندانهای شیر از زخم و خطرات در امان است.
هوش مصنوعی: به جای چهرهی او، آفتاب بلند کمنور میشود و به خاطر ارادهی او، آسمان برتر از این نیز پایین میآید.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر دشمن او بر افراشته و آماده جنگ شده است و کمین خود را بر روی زمین گشوده است.
هوش مصنوعی: اگر دوستان او را ببینند، به او به چشم ستایش نگاه میکنند، اما اگر دشمنان او را ببینند، برایش نفرین میکنند.
هوش مصنوعی: بخشش و generosity خواجه به وضوح مشخص است، اما مردم فقط از روی گمان دربارهی عطا و بخشش دیگران صحبت میکنند، در حالی که آن خواجه بهدرستی یقین دارد که چه اقداماتی باید انجام دهد.
هوش مصنوعی: آیا تو با موجودی مانند اژدها و شیر مبارزه میکنی، یا با برادر خود به همراه خورشید و ابر مواجه خواهی شد؟
هوش مصنوعی: دریا نمیتواند در برابر قدرت و زیبایی دستان تو بقا داشته باشد و هیچ صدایی نمیتواند در برابر قوت و تاثیر سنان تو به وجود آید.
هوش مصنوعی: زمانی که تو شعر میگویی، زبانت مانند دریای بیکران و بیفرزند است، و زمانی که نثر مینویسی، بیان تو مانند ابری است که بر روی سرسبز و پربار میبارد.
هوش مصنوعی: اگرچه سوره یاسین از نظر عظمت و اهمیت بالا است، اما وقتی تو را نام میبرند، آنچنان با شرافت و ارزش میکنی که حتی وصف و مدح سوره یاسین هم در برابر تو کمارزش به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: کسی به امید کسب افتخار به سوی مجلس تو آمد، زیرا تو برای مردم ارزش و اعتبار به ارمغان میآوری و زمانه را با زیباییات زیباتر کردهای.
هوش مصنوعی: در حضور تو، انسانهای بافضیلت و نیکوکار به وجود آمدهاند و زیبایی چهرهات باعث شده که مقام و ارزش تو در نظر مردم بیشتر شود.
هوش مصنوعی: به مجالس تو جانم را زینت میبخشم، چرا که زیبایی چهرهات تمام عالم را به تسخیر خود درآورده است.
هوش مصنوعی: آمده است که تو فرمان دهی تا برود، زیرا مهر تو دین او و ستایش تو آیین اوست.
هوش مصنوعی: این ابیات به این معناست که همیشه در زندگی نمیتوان از مشکلات و تلخیها خلاص شد و گاهی باید با آنها کنار آمد. همچنین اشاره دارد که باید واقعیات را بپذیریم و درک کنیم که برخی مسائل و چالشها همواره وجود دارند و نمیتوان از آنها فرار کرد. در نهایت، باید به ارزشهای واقعی و زیباییهای زندگی توجه داشت، حتی در میان دشواریها.
هوش مصنوعی: اگر در برابر دشمن خود همچون خار و زهر باشید، برای او زندگی همواره تلخ و دشوار خواهد بود. در حالی که خودتان در آغوش خوشی و لذت خواهید بود.
هوش مصنوعی: روز عید که با خوشی و شادابی آغاز میشود، برایت خوشیمن و پر از شادی باشد و امیدوارم هر روز از این روزها را با لذت و شادی فراوان جشن بگیری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترنج بیدار اندر شده به خواب گران
گل غنوده برانگیخته سر از بالین
هرآن که خاتم مدح تو کرد در انگشت
سر از دریچه زرین برون کند چو نگین
بخار دریا بر اورمزد و فروردین
همی فرو گسلد رشته های درّ ثمین
ز آب پاک دهان پر ستاره دارد ابر
ز باد پاک شکم پر ستاره دارد طین
بمشکرنگ لباس اندرون شدست هوا
[...]
همی کند به گل سرخ بر بنفشه کمین
همی ستاند سنبل ولایت نسرین
بنفشه و گل ونسرین و سنبل اندر باغ
به صلح باید بودن چو دوستان، نه بکین
میان ایشان جنگی بزرگ خواهد خاست
[...]
بشکل غالیه دانیست لاله ، یاقوتین
نشان غالیه اندر میان غالیه دان
بتی بمهر چو لیلی بچهر چون شیرین
بوصل او دل من شاد و عیش من شیرین
مثل زنند بشیرین لبش و لیکن هست
حدیث کردن شیرین او به از شیرین
اگر بچین بنگارند نقش چهره او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.