بر رخ هر آرزو در بند تا محرم شوی
دیده پوش از سیر باغ خلد تا آدم شوی
میکند از ترک لذت موم جا در چشم داغ
دل ز وصل انگبین بردار تا مرهم شوی
زد حباب از خودنمایی خیمه از دریا برون
چون صدف پستی گزین تا با گهر همدم شوی
ز آرزوی مور نه بر دیده انگشت قبول
تا توانی چون سلیمان صاحب خاتم شوی
سربلندی بایدت، افتادهای را دست گیر
مردهای احیا نما تا عیسی مریم شوی
بندبند استخوانم همچو نی دارد فغان
خواهیام کردن نوازش گر به من همدم شوی
کشته آن غمزهام قصاب چون، خاک تو را
جام اگر سازند جا دارد که جام جم شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف مسیر دگرگونی و رسیدن به کمال میپردازد. او میگوید که برای تحقق آرزوها و تحول به یک انسان بهتر، باید از ظواهر دنیا بگذرد و به عمق وجود خود بپردازد. شاعر به قدرت عشق و محبت اشاره میکند و تأکید میکند که باید به دیگران کمک کنیم و غمهای آنها را تسکین دهیم تا خود به آرامش برسیم. همچنین، او به ارزشهای معنوی و پیدا کردن جواهرهای وجود از درون اشاره میکند. نهایتاً، او خواستار تحول و بازسازی در خود و دیگران است تا به مقام والا و کمال دست یابند.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به آرزوها، باید خود را از دیدن زیباییهای دنیا دور نگهداری تا بتوانی رازهای عمیقتر زندگی را درک کنی و به رفعت و کمال واقعی برسی.
هوش مصنوعی: از لذت ترک کردن موم چشم، جای خود را به درد دل از محبت و وصال شیرین بده تا تو مرهمی برای آن درد شوی.
هوش مصنوعی: خود را از تقلید و ظاهرسازی رها کن و مانند صدفی باش که در عمق دریا پنهان است، تا بتوانی با مرواریدی از ارزش و زیبایی همراه شوی.
هوش مصنوعی: از این که فقط به آرزوی کوچک خود بسنده کنی، خود را محدود نکن. تا زمانی که بتوانی، تلاش کن و مانند سلیمان که صاحب انگشتری قدرتمند بود، به مقام و مرتبه بالایی دست یابی.
هوش مصنوعی: برای سربلند شدن و رستاخیز دیگران، باید به دست افرادی که در سختی افتادهاند، کمک کردی و آنها را از ناامیدی بیرون آوردی. با این کار، میتوانی به بزرگترین و زیباترین مقامهای انسانی دست یابی.
هوش مصنوعی: استخوانهای من مانند نی صدا میدهد و اگر میخواهی به من محبت کنی، باید همدم من شوی.
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی دیگری باعث شده که من به شدت تحت تأثیر قرار بگیرم. اگر خاک تو را به عنوان شراب و جامی بسازند، بیتردید شایسته است که به مقام و ارزش جام جم تبدیل شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر تو خلوتخانهٔ توحید را محرم شوی
تاج عالم گردی و فخر بنی آدم شوی
سایهای شو تا اگر خورشید گردد آشکار
تو چو سایه محو خورشید آیی و محرم شوی
جانت در توحید دایم معتکف بنشسته است
[...]
ترک عجب و کبر کن تا قبله عالم شوی
سیرت ابلیس را بگذار تا آدم شوی
گر چه تلخی، دامن اهل صفایی را بگیر
تا مگر شیرین به چشم خلق چون زمزم شوی
روی پنهان کن که خار تهمت ابنای دهر
[...]
بنده عالم چرا از بهر ده درهم شوی؟
بنده یک خواجه شو، تا خواجه عالم شوی؟!
داد خود بستان ز آیین تواضع، ای جوان
کاین سعادت نیست ممکن چون ز پیری خم شوی
نطفه از پشت پدر، صورت نبندد بی سفر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.