گر در این ظلمت چراغی پیش پا میداشتم
راه بر سرچشمه آب بقا میداشتم
سرنگون از چه نمیافتادم از خود بیخبر
چشم اگر بر نقش پای رهنما میداشتم
میزدم بر سنگ بس رنجیدهام از روزگار
گر به کف آیینه گیتینما میداشتم
میشدم در زیر بار منت گردون هلاک
گر جُوی در زیر این نه آسیا میداشتم
پای همت میزدم بر فرق چرخ مستعار
تکیهای گر بر سریر بوریا میداشتم
دیدهام زین خاکدان می شد سفید از انتظار
گر ز دست خلق چشم توتیا میداشتم
خرمنم را باد غم میداد بر باد فنا
گر ز کشت دهر یک جو مدعا میداشتم
پاک میسودم به هم ز افسوس تا گلگون شود
هر دو کف گر خواهش رنگ حنا میداشتم
اولین گامم نخستین پایه معراج بود
آنچه در سر هست اگر در زیر پا میداشتم
دیده گر میدوختم از سیم قلب روزگار
در نظر اکسیر بهر کیمیا میداشتم
میگذشتم گر ز جسم عاریت چون بوی گل
جا در آغوش و بر باد صبا میداشتم
دولت تیزی که زیر تیغ خونریز تو بود
من طمع از سایه بال هما میداشتم
کاش جای توتیا قصاب روز واپسین
در نظر قدری ز خاک کربلا میداشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حسرت و آرزوهای شاعر در مواجهه با تاریکی و ناامیدی است. او از روشنایی و راهنمایی صحبت میکند که اگر داشت، میتوانست از مشکلات و رنجهای زندگی عبور کند. شاعر به تحلیل شرایط و دشواریهایی که در زندگی تجربه کرده، میپردازد و آرزو میکند که اگر ابزار و امکاناتی همانند چراغ یا آینه داشت، میتوانست بهتر عمل کند و از بار مشکلات رهایی یابد. در نهایت، اشاره به کربلا و یادآوری اهمیت و قداست آن مکان، به عمق احساس او نسبت به حقیقت و روحانیت در زندگیاش اشاره دارد.
هوش مصنوعی: اگر در این تاریکی چراغی در کنار خود داشتم، میتوانستم به منبع حیات و بقای خود دسترسی پیدا کنم.
هوش مصنوعی: من چرا به زمین نمیافتم، در حالی که اگر به راهنماییهای اطرافم توجه میکردم و از خودم غافل نمیشدم، هرگز این وضعیت را تجربه نمیکردم.
هوش مصنوعی: مدتها با مشکلات و سختیهای زندگی دست و پنجه نرم کردهام و اگر میتوانستم واقعیتهای جهان را به وضوح ببینم، حال و روزم متفاوت بود.
هوش مصنوعی: اگر زیر بار مسوولیتهای سنگین آسمان نابود میشدم، به شرطی که در زیر این آسیاب، چیزی به دست میآوردم.
هوش مصنوعی: اگر ارادهام را به کار میگذاشتم تا بر مشکلات غلبه کنم، حتی اگر در شرایط ساده و ناچیز زندگی میبودم، موفقیت را تجربه میکردم.
هوش مصنوعی: در اینجا گویا شاعر از عشق و انتظار صحبت میکند. او میگوید که با وجود زندگی روزمره و مشکلات، اگر تنها امید و نگاه معشوق را داشت، همه چیز در زندگیاش تغییر میکرد و میتوانست بر سختیها غلبه کند. به نوعی این انتظار و امید میتواند زندگیاش را روشن و سفید کند.
هوش مصنوعی: غم و اندوه باعث میشد که همه تلاشها و زحمات من به باد برود؛ اگر فقط یک دانه از امید و آرزوهای زندگیام را در دنیا داشتم، همه چیز متفاوت بود.
هوش مصنوعی: به خاطر اندوه و حسرتی که در دلم داشتم، دستهایم را پاک میکردم تا رنگ بگیرند و زیبا شوند. اگر امکانش بود که رنگ حنا بر روی دستهایم بنشیند، خیلی خوشحال میشدم.
هوش مصنوعی: اولین قدمی که برداشتم، اساس شروع صعود من بود. اگر آنچه در ذهن داشتم، زیر پایم بود، شاید مسیرم تغییر میکرد.
هوش مصنوعی: اگر نگاه خود را به قلب روزگار میدوختم، میتوانستم آن را به مانند یک اکسیر تبدیل به کیمیا کنم.
هوش مصنوعی: اگر از بدن امانتیش میگذشتم، مانند بوی گل در آغوش طبیعت و بر روی نسیم صبحگاهی جاودانه میبودم.
هوش مصنوعی: من در انتظار برکت و خوشبختی بودم که در سایه شمشیر خونی تو قرار داشت.
هوش مصنوعی: ای کاش به جای آنکه در روز رستاخیز، توتیا (نوعی داروی چشم) را ببینم، میتوانستم قدری از خاک کربلا را در نظر داشته باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاد باد آن کز لبش هر لحظه جامی داشتم
وز می وصلش به نو هر روز جامی داشتم
مست آن ذوقم که در دور خمار چشم او
زان لب یاقوت گون عیش مدامی داشتم
آخر، ای جان، یاد کن یک شب ز دور افتادگان
[...]
گر به ملک بیخودی امید جامی داشتم
می شدم بیرون ز خود چندان که پا می داشتم
نرمی ره شد چو محفل تاروپود خواب من
جای گل ای کاش آتش زیر پا می داشتم
کاسه من هم اگر بی مغز می بود از ازل
[...]
دست بر دل کی درین وحشت سرا می داشتم؟
برق می گشتم اگر نیروی پا می داشتم
درد را یاران به منّت بر دل ما می نهند
آه اگر زین سفلگان چشم دوا می داشتم
گر امید التفاتی بود از خاک رهش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.