ز هر جانب که آن سرو روان خندان شود پیدا
ز شور عاشقان از هر طرف افغان شود پیدا
نمک میریزد از موج تبسم بر دل ریشم
لب او هر کجا چون پسته خندان شود پیدا
ز یک انداز چشمی کشتی عمرم تباه آمد
که میگفت از نگاهی این قدر طوفان شود پیدا
به یاد لعل میگون تو در خون جگر ما را
به دور دیده چندین خوشه مرجان شود پیدا
بده تن در قضا، آمادهٔ تیغ شهادت شو
چو آن نامهربان با خنجر مژگان شود پیدا
کند دریانشین آب حسرت اهل محشر را
اگر قصاب با این دیدهٔ گریان شود پیدا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلبستگی عمیق شاعر به محبوبش است. شاعر از شادی و شور عاشقان سخن میگوید و به زیباییهای محبوب اشاره میکند. او مینویسد که لبخند محبوبش همچون نمک بر زخم دل او میریزد و چشمی که به او مینگرد، عمرش را تباه کرده است. شاعر به یاد محبوبش دلش پر از حسرت و غم است و دلتنگی خود را با تصاویری از زیباییها و دردهای عاشقانه توصیف میکند. او در نهایت با اشاره به قضا و خطرات پیشرو، از آمادگی برای پذیرش سرنوشت و شهادت در عشق میگوید. این شعر احساسی عمیق و پر از تضادهای عشق و درد را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: هر جا که آن سرو خوشچهره و خندان نمایان شود، بیداری و شورو حال عاشقان از هر سو به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: لبخند او همچون موجی از عشق و محبت بر قلب آسیبدیدهام میریزد و هر جا که او بخندد، جذابیت و زیباییاش مانند پستهای که میخندد، نمایان میشود.
هوش مصنوعی: از یک نگاه، عمرم به باد رفت؛ زیرا میگفتند که با یک چشمدوختن، چه اندازه طوفان به پا میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی لبان سرخ تو، درد و غم در دل ما به اندازهای است که دور از تو، چندین خوشهی مرجان در چشمان ما نمایان میشود.
هوش مصنوعی: خود را تسلیم سرنوشت کن و برای شهادت آماده باش، زیرا آن محبوب بیرحم با نگاههایش به تو حمله خواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی که در دریا زندگی میکند، با حالتی پر از حسرت، به تماشای اهل محشر بیفتد و گوشتفروش با چشمانی پر از اشک به او نگاه کند، احساسات عمیق آنها به وضوح نمایان خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
که را می گشت در دل کز زمین انسان شود پیدا؟
که می گفت از تنور خام این طوفان شود پیدا؟
به آه گرم دل را آب کن گر تشنه وصلی
که آن گوهر درین دریای بی پایان شود پیدا
نیفشانم ازان بر گرد هستی دامن جرأت
[...]
کجا الوان نعمت زین بساط آسان شود پیدا
که آدم ازبهشت آید برون تا نان شود پیدا
تمیز لذت دنیا هم آسان نیست ای غافل
چوطفلان خونخوری یکعمر تادندان شودپیدا
سحرتا شام باید تک زدن چون آفتاب اینجا
[...]
برآ از ظلمت تن تا که نور جان شود پیدا
زجان بگذر دلاچون من که تاجانان شودپیدا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.