در خون جگر همچو حباب است دل ما
از نیم نفس آه خراب است دل ما
ما تاب تف شعله رخسار نداریم
از یک نگه گرم کباب است دل ما
تا از نظر مرحمت یار فتادیم
چون شیشه خالی ز شراب است دل ما
آمد به نشان تیر تو چندان که تو گویی
در زیر پر و بال عقاب است دل ما
ای شوخ در آن شهر که دلدار تو باشی
ار کثرت دل در چه حباب است دل ما
آسوده ز طوفان و کناریم در این بحر
مانند صدف در ته آب است دل ما
داریم نمود و اثر از بود نداریم
در بادیه مانند سراب است دل ما
ره دور و رفیقان همه رفتند به منزل
فریاد که شد روز و به خواب است دل ما
قصاب صد افسوس که در پرده غلفت
عمریست که در زیر نقاب است دل ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات و وضعیت قلب شاعر میپردازد. او به تصویر زیبایی از دل خود در شرایطی آشفته و پریشان میپردازد، جایی که دلش همچون حبابی در خون جگر غوطهور است و در نتیجهٔ غم و دوری از محبوب، آکنده از ناراحتی و درد میباشد. شاعر اشاره میکند که دلش از فشار عشق و زیبایی محبوب به شدت آسیبدیده و مانند شیشهای خالی مانده است. او به وجود طوفانهای عاطفی و تنهاییاش در زندگی اشاره میکند و در نهایت اشارهای به فریبندگی ظاهری میکند که در پس آن، دلش خالی و بیرمق است. شعر در کل نمایانگر عمیقترین احساسات عاشقانه، اندوه و ناامیدی شاعر است.
هوش مصنوعی: دل ما مانند حبابی است که در خون جگر شناور است و از یک نفس آه، خراب و ویران شده است.
هوش مصنوعی: ما قدرت تحمل گرمای چهره تو را نداریم، چون نگاه تو برای قلب ما مانند آتش سوزان است.
هوش مصنوعی: زمانی که نظر مهربان یار به ما افتاد، دل ما مانند شیشهای خالی از شراب است.
هوش مصنوعی: دل ما به قدری تحت تأثیر تیر محبت تو قرار گرفته که انگار در زیر پر و بال عقاب قرار دارد.
هوش مصنوعی: ای شوخ، در آن شهری که محبوب تو حضور دارد، اگر دلی به تعداد زیاد داشته باشی، دل ما چه صورتی دارد؟
هوش مصنوعی: ما در این دریای پرطوفان و سختی، آرام و بیدغدغه هستیم، همچنان که یک صدف در عمق آب به سر میبرد و در آرامش است. دل ما نیز چنین حالی دارد.
هوش مصنوعی: ما در این دنیا نشان و اثری از وجود خود نداریم، مانند سرابی که در بیابان دیده میشود، دل ما نیز همینگونه است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر اشاره دارد به اینکه دوستانش همه به مقصد خود رسیدهاند و او در سفر است. در حالی که روز شده و باید بیدار باشد، قلب او در حالت خواب و غفلت به سر میبرد. این بیان، حس تنهایی و بیتوجهی به اطراف را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: قصاب، چه افسوس که دل ما عمری در غفلت و زیر پوشش پنهان مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در قلزم می همچو حباب است دل ما
از خانه به دوشان شراب است دل ما
موقوف نسیمی است ز هم ریختن ما
چون برگ خزان پا به رکاب است دل ما
سطری است ز پیشانی ما راز دو عالم
[...]
آیینهٔ چندین تب وتاب است دل ما
چون داغ جنون شعله نقاب است دل ما
عمریستکه چون آینه در بزم خیالت
حیرت نگه یک مژه خواب است دل ما
ماییم و همین موج فریب نفسی چند
[...]
از ساده رخان در تب و تاب است دل ما
زبن آتش بی دود کباب است دل ما
جا در صدف حوصلهٔ کون و مکان نیست
آن گنج گهر را که خراب است دل ما
یک جذبه ز خورشید جهانگیر تو باید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.