گنجور

 
قاسم انوار

خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی

ماییم در هوایش دردی و داستانی

از زلف او چه گویم؟ سودای خانه سوزی

وز چشم او چه گویم؟ از باده سرگرانی

سیمرغ قاف قربیم، از آشیان پریده

بر خاک آستانی داریم آشیانی

من از جهان عشقم وز دودمان عشقم

آراسته جهانی، فرخنده دودمانی!

دانی که ملک جاوید اندر جهان چه باشد؟

چشمی که باز باشد پیوسته در عیانی

گر سر عشق خواهی از خویشتن فنا شو

باشد ز سر هستی یابی دمی امانی

ای عاشق سبک رو، در ظل عاشقی شو

نشنیده باشی از کس زین راست تر بیانی

گر گویدم که: دل ده، دلرا فداش سازم

چون گویدم که: جان ده، جانرا دهم روانی

بگشای چشم عبرت، تا بینی از حقیقت

بر شاهراه وحدت پیوسته کاروانی

گویند: عاشقی را در خفیه دار، اما

پوشیده چون توانم سری ز غیب دانی؟

از قاسمی چه پرسی؟ کان دردمند مسکین

هرجا که هست دارد رویی بر آستانی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
قوامی رازی

گفتم مگر که ما را؛در دل به جای جانی

نه نه خطاست جانا جانی و زندگانی

یار گشاده زلفی دلبند شوخ چشمی

معشوق خوبروئی؛ دلدار خوش زبانی

برده سبق فراقت؛ از رنج بی نهایت

[...]

انوری

بختی نه بس مساعد یاری چنان که دانی

بس راحتی ندارم باری ز زندگانی

ای بخت نامساعد باری تو خود چه چیزی

وی یار ناموافق آخر تو با که مانی

جانی خراب کردم در آرزوی رویت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
خاقانی

کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی

ماند بدان که بر سر آن عهد خود نمانی

راندی به گوش اول صد فصل دل‌فریبم

و امروز در دو چشمم جز جوی خون نرانی

آن لابه‌های گرمت ز اول بسوخت جانم

[...]

سید حسن غزنوی

ای باد روح پرور زنهار اگر توانی

امشب لطافتی کن آنجا گذر که دانی

در شو چو مهربانی در تیرگی زمانی

یابی مگر نشانی زان آب زندگانی

ره ره گذر بکویش دم دم نگر برویش

[...]

عطار

ای جان جان جانم تو جان جان جانی

بیرون ز جان جان چیست آنی و بیش از آنی

پی می‌برد به چیزی جانم ولی نه چیزی

تو آنی و نه آنی یا جانی و نه جانی

بس کز همه جهانت جستم به قدر طاقت

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه