عشق و معشوق و عاشق حیران
هر سه یکیست در طریق عنان
هر سه یکیست در طریقت عشق
عشق و معشوق و عاشقی همه دان
چشم بینا کجاست؟ تا بیند
عین آن یار در همه اعیان
یک سخن را قبول کن از من
هوشیاری، مرو بر مستان
گر گذاری کنی بدان مجلس
همه جا روح و راحت و ریحان
فتنه قایم شدست در عالم
بنشین، دوست، فتنه را بنشان
توسن قاسمی عجب تندست
لاجرم در کشیده ایم عنان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ارتباط عمیق و یکپارچه عشق، معشوق و عاشق اشاره می‌کند و بیان می‌دارد که این سه در حقیقت یکی هستند و در مسیر عشق وجود دارند. او از بینایی‌ای صحبت می‌کند که قادر به دیدن حقیقت عشق و معشوق است. همچنین، به هوشیاری در عشق اشاره می‌کند و توصیه می‌کند که از مستان و شیدایان عشق دور نشویم. شاعر همچنین به فتنه و دلدادگی در عالم اشاره دارد و از دوست می‌خواهد که فتنه را آرام کند. در آخر، به سرعت و تندی عشق نیز اشاره کرده و بیان می‌کند که این عشق زینت‌بخش زندگی است.
هوش مصنوعی: عشق، معشوق و عاشق همگی در یک مسیر و در یک حالت حیرت‌انگیز به هم متصل هستند و هر سه به نوعی با یکدیگر یکسانند.
هوش مصنوعی: در راه عشق، عشق، معشوق و عاشق همه یک وجود و یک حقیقت هستند و هیچ‌کدام از دیگری جدا نیستند.
هوش مصنوعی: چشم بیدار کجاست که بتواند زیبایی آن محبوب را در همه جا ببیند؟
هوش مصنوعی: با من هوشیار باش و فقط یک نکته را بپذیر؛ از همراهی با افراد مست دوری کن.
هوش مصنوعی: اگر به آن مجلس بروی، در همه جا روح، آرامش و خوشبویی خواهی یافت.
هوش مصنوعی: آشوب و بلوا در دنیا به وجود آمده است. بیا، دوست، تا این هیجان را آرام کنیم.
هوش مصنوعی: اسب قاسمی خیلی تند و چابک است، به همین خاطر ما مهار او را کشیده‌ایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاد کن: زیرت اندرون تن شوی
تو برو خوار خوابنیده، ستان
جعد مویانت جعد کنده همی
ببریده برون تو پستان
پیر فرتوت گشته بودم سخت
[...]
آمد ای شاه دوش ناگاهان
فیلسوفی به نزد من مهمان
پاک چون رای تو زدوده سخن
تیز چون تیغ تو گشاده زبان
گفت با من ز هر دری و شنید
[...]
جاودان شاد باد شاه جهان
دولت او قوی و بخت جوان
تندرستیش باد و روزبهی
کامکاری و قدرت و امکان
همچو دلها بدو فروخته باد
[...]
امهات و نبات با حیوان
بیخ و شاخند و بارشان انسان
بار مانند تخم خویش بود
سر بیابی چو یافتی پایان
چون سخن‌گوی بود آخر کار
[...]
ای ببالا بلای آزادان
آرزوی دلی و رنج روان
تنم از عشق تو نوان و نزار
دلم از رنج تو نژند و نوان
آرزوی جوان و پیری تو
[...]
معرفی ترانه‌هایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیه‌ای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیه‌گذاری باید در گنجور نام‌نویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.