«لن ترانی » می رسد از طور موسی را جواب
چون خطاب از دوست آید سر بنه، گردن متاب
گر ز حق ترسیده از فریاد «یا ربی بزن
تا دمادم بشنوی از حق خطاب مستطاب
چنک می گوید «اغثنی یا ودود» از سوز عشق
گر تو فانی گشته ای «ارنی » است در بانگ رباب
جام می می نوش و از نزدیک ما دوری مکن
آخر، ای نادان، مگر نشنیده ای «من غاب خاب؟»
مدتی «لبیک » و «سعدیکی » بزن در راه دین
تا ترا «لبیک » آید از خدا اندر جواب
دل بدلبندی بده، یا زنده مانی جاودان
این سخن مشهور باشد در حدیث شیخ و شاب
تا تو دربند حجابی غافلی، بی بهره ای
قاسمی، گر مرد راهی وارهان دل از حجاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به نوعی اشاره به رابطه انسان با خدا و نیاز به درک درونی دارد. شاعر از مخاطب میخواهد که زمانی که صدای خداوند را میشنود، سرش را پایین نگیرد و به او پاسخ دهد. اگرچه ممکن است از ترس یا نگرانی به خداوند نزدیک نشوند، اما او از سوز عشقش کمک میخواهد. شاعر از خواننده میخواهد تا با نوشیدن جام می و نزدیکی به حق، از دوری بپرهیزد و به عبادت و پاسخ به دعوت الهی توجه کند. در نهایت، تأکید بر این است که اگر در بند حجابهای دنیا گرفتار باشد، نمیتواند به حقیقت برسد، پس باید از آنها رهایی یابد.
هوش مصنوعی: هرگاه فرمانی از سوی معشوق صادر شود، باید با فروتنی و تواضع آن را بپذیریم و گردن از خودفروشی نزنیم. همچون موسی که در کوه طور ندا میشنید، باید به ندای عشق گوش فرا دهیم و از خود بزرگبینی دوری کنیم.
هوش مصنوعی: اگر از خداوند بترسی، فریاد بزن و از او بخواه تا در هر لحظه صدای تو را بشنود و از حق و حقیقت با تو سخن بگوید.
هوش مصنوعی: چنک در اینجا از عمق عشقش فریاد میزند که ای ودود، به من کمک کن. اگر تو به خاطر این عشق دچار درد و اندوه شدهای، پس چیزی جز دیدن او در صدای ساز نیست.
هوش مصنوعی: مقداری از شراب بنوش و از نزدیکی ما فاصله نگیر. ای نادان، مگر نشنیدهای که من در چنگال خواب هستم؟
هوش مصنوعی: مدتی در راه دین با خلوص نیت و ایمان دعا کن و به ندای خدا پاسخ بده، تا اینکه در نهایت، صدای پاسخ خداوند را به سوی خود بشنوی.
هوش مصنوعی: اگر دل را به عشق بدهی، یا زندگیات جاودانه خواهد بود. این سخن مشهور است و در احادیث شیخ و شاب آمده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که درگیر محدودیتها و پردهها هستی، از حقیقت و دانش بهرهمند نخواهی شد. اگر واقعا خواهان راهی و رهایی هستی، باید از این حجابها رها شوی و دل خود را آزاد کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهریار دادگستر خسرو مالک رقاب
آنکه دریا هست پیش دست احسانش سراب
آسمان جود گشت و جود ماه آسمان
آفتاب ملک گشت و ملک چرخ آفتاب
بنگر اکنون با خداوند جهان شاه زمین
[...]
تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب
گه ز دل در آتش تیزم گه از چشم اندر آب
عشق تو باچار چیزم یار دارد هشت چیز
مرمرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب
با رخم زر و زریر و با دلم گرم و زحیر
[...]
مهترا ، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست
تا توانستم نکردم من ز شعری اکتساب
قصد آن دارم که دامن در چنم زین روز بد
روز خوب خویش جویم بر ستوری چون عقاب
تا همی خوانم کتاب و تا همی جویم شراب
[...]
سر و بالایی که دارد بر سر گل مشک ناب
آفت دلهاست و اندر دیدهام چون آفتاب
روی رنگینش چو ماه تافته بالای سرو
زلف مشکینش چو مشک تافته بر ماهتاب
صبر از آن خواهم همی تا عشق او پوشم به صبر
[...]
ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید
نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب
هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان
تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب
در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.