گنجور

 
قاسم انوار

سوی می خانه میکشی دستم

عاشق و مفلس و تهی دستم

شهره کردی مرا بهر دو جهان

بزمانی که با تو بنشستم

من چه گویم؟ که در دیار غمت

عاشقم، صادقم، ز خود رستم

هرچه دارم فدای راه شماست

ماه در سی و ماهی در شستم

نفروشم بملک هر دو جهان

یوسفی راکه من خریدستم

پیش دیدار یار مهرافروز

جان ببازم که نیک سرمستم

قاسمی گشت فانی اندر راه

فانی مطلقم، اگر هستم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
انوری

دوش در خواب دیو شهوت را

زیور دختری گسستستم

بی‌شک امروز شحنهٔ احداث

خواهد انصاف و من تهی‌دستم

جز به سعی تو دفع می‌ناید

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
عطار

تو بلندی عظیم و من پستم

چکنم تا به تو رسد دستم

تا که سر زیر پای تو ننهم

نرسم بر چنان که خود هستم

تا چنین هستیی حجابم بود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه