چکمه صوف و سقرلاطست شاه ملک تن
ای که میدانی چنین داری بروگوئی بزن
خرمی مژده تشریف عاری را بود
همچو پیر کلبه احزان بوصف پیرهن
تیره تا نبود زشام صوف مشکین بزم رخت
اطلس زربفت شمعست و فراویزش لگن
شده والای گلگون در گلستان رخوت
غیرت سنبل شمراین راوآن رشک سمن
حبر بر امواج وان درهای کودانی که چیست
این یکی دریا ز روی وصف و آن در عدن
تا نگویدر از مخفی در درون جامه خواب
پنبه بنهادند بالش را بخواری در دهن
در مصاف رخت نوروزی ترا آخر که گفت
کز سر عجب و ریا طرف کله را برشکن
من بخود اینها ندیدم زان کس از من نشنود
بر زبان گر بوستین آرم نگردد گرم تن
کاسه آتش اردهندت نیست چندانی عطا
جامه بخشند گوئی زان عطا عمری سخن
گرشوم بدرخت هر کس ننک مردان خواندم
ور شوم رنگین بگویندم تن آرائی چو زن
سالها باید که چون قاری کسی در البسه
گاه از سالو سخن گوید گهی از گلفتن
ماهها باید که تا یک پنبه دانه زآب و گل
که قبا گردد ببر گاهی ازارو پیرهن
عمرها باید که درزی جامه بهرم برد
و آستین و تیرز آرد زو پدیدو ور بدن
قرنها باید که تا بخشد کریمی جامه
ور ببخشد نیز ناید راست بر بالای من
چون گل اندازم کلاه خرمی گراز قبول
باشدم تشریف از صدر صنادید زمن
قمه خرگاه دولت شقه رایات جاه
زینت تمکین و دین آرایش فرض و سنن
زین داد و دین (علی) انکه ازارخته جاه اوست
دگمها و حلهای غنچه و گل در چمن
اطلس چرخی گردون بهر قد قدراوست
خیط درزش آفتاب و دگمه حبیبش پرن
تا بدامان قیامت سر فرودر جیب شرم
در بردگر بوی خلقش بشنود مشک ختن
گر بود دارائی عدلش بجمع اقمشه
میخک اندر معرض کمخا نیارد آمدن
اهتمام عدل او از هم بدرد صوف را
تا که ننشیند مربع در بر برد یمن
گرچه چون زنبور خصمت راست شرب زرفشان
همچو کرم پیله بر خود جامه اش گردد کفن
تا یقین است انکه پیغمبر بکعب بن زهیر
جایزه مدحت ببخشیدست برد خویشتن
بر قبای دولتت بادا طراز سرمدی
دامن جاه و جلالت ایمن از گرد فتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به زیبایی و ظرافت به توصیف لباس و زینتهای ظاهری پرداخته و به زیباییهای زندگی و سرشتی انسانی اشاره میکند. شاعر از تضادهای زیبایی و زشتی، واقعیات ظاهری و باطنی صحبت کرده و نهایتاً به اهمیت معنویت و فضایل انسانی در کنار امور ظاهری اشاره میکند. او با دعوت به اندیشیدن دربارهٔ اصول اخلاقی و انسانی، تأکید میکند که زیباییهای ظاهری باید با ارزشهای درونی همآهنگ باشد. همچنین، به نقش زمان در شکلگیری این زیباییها و زینتها پرداخته و به دلایل عمیقتری اشاره میکند که فراتر از ظواهر است. شعر به نوعی دعوت به تامل و تفکر دربارهٔ زیباییهای زندگی و اصول واقعی آن به شمار میرود.
هوش مصنوعی: چکمه و لباس خاصی که نشاندهنده مقام و سلطنت است، مربوط به پادشاهی است. ای کسی که میدانی از چه صحبت میکنم، برو و اقدام کن یا سخن بگو.
هوش مصنوعی: خرمی و شادی خبر از آمدن عاری را میدهد، همانطور که زیبایی و خوشی در وصف پیرهن در کلبهی غم دیده میشود.
هوش مصنوعی: تا وقتی شب تاریک نشده، بزم تو مانند شمعی است که با پارچهای نرم و لطیف محاصره شده و نور افشانی میکند.
هوش مصنوعی: در باغی پر از گل، گلهای زیبا و جذاب با جذابیت خود، دلانگیزی و شگفتی ایجاد کردهاند و این زیبایی به قدری است که میتوان آن را به عنوان نشانهای از غیرت و شرف دیگر گلها در نظر گرفت. این زیبایی گلها باعث میشود که دیگر گلها به آنها حسادت کنند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیباییها و ویژگیهای دو مکان مختلف میپردازد. دریا به عنوان نمادی از وسعت و زیبایی طبیعی معرفی میشود، در حالی که بهشت عدن به لطافت و آرامش آن اشاره دارد. در نهایت، شاعر در نظر دارد تفاوتهای این دو مکان را مورد توجه قرار دهد و تأملی در زیباییهای هر یک از آنها داشته باشد.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه او سخنی بگوید، در دلش چیزی نهفته است. در خوابش، متوسطی از پنبه بر روی بالشش قرار دادهاند، و او با تحقیر در دهنش به آن مینگرد.
هوش مصنوعی: در برابر زیبایی و جلوههای نوروزی تو، بالاخره چه کسی گفت که به خاطر تعجب و تظاهر، باید چیزی را از بین ببری؟
هوش مصنوعی: من هرگز این چیزها را از کسی نشنیدهام و اگر هم بر زبان بیاورم، کسی متوجه نخواهد شد. حتی اگر با او نزدیک شوم، گرمای وجودم او را تحت تاثیر قرار نخواهد داد.
هوش مصنوعی: آتش عشق تو آنقدر زیاد نیست که بخواهد برای دیگران چیزی را ببخشد، انگار که از آن بخششها بتوان عمر و زندگیای را پر کرد.
هوش مصنوعی: اگر به نزد هر کسی بروم، او را مانند مردان نیکو میخوانم، و اگر رنگین شوم، میگویند که من به خود آرایی مانند زنان میپردازم.
هوش مصنوعی: انسان باید سالها تمرین کند تا بتواند مانند یک قاری خوب در مورد مسائل مختلف صحبت کند، گاهی از زیباییها و نعمتها بگوید و گاهی از سختیها و مشکلات زندگی.
هوش مصنوعی: برای اینکه یک دانه پنبه از آب و خاک به مرحلهای برسد که بتوان آن را به پارچه تبدیل کرد، زمان زیادی لازم است و باید مراحل بسیاری را پشت سر بگذارد. این نشاندهندهی سختی و زمانبر بودن فرآیندهاست.
هوش مصنوعی: زندگیها باید صرف شود تا از او بهرهمند شویم و دلسوزی و محبت را از او آشکار کنیم. اگر به ما آسیب برسد، باید در برابر آن ایستادگی کنیم.
هوش مصنوعی: برای اینکه انسان بزرگ و بخشندهای به من جامهای بدهد، قرنها باید منتظر بمانم و تنها هم از او ذکر خیر کنم.
هوش مصنوعی: وقتی کلاهی از گل بر سر گذارم و از شادابی و سرزندگی بهرهمند شوم، به خودم افتخار میکنم و برتری و متمایزی را که از آنِ من است، احساس میکنم.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و عظمت حکومتی میپردازد که با جلال و جاه خود، اصول و قوانین را زینت میبخشد. به عبارت دیگر، دولت و حکومت در اینجا به عنوان نمادی از نظم و زیبایی تلقی شدهاند که توانایی ایجاد آرایش در زندگی اجتماعی و دین مردم را دارند.
هوش مصنوعی: از این مقام و منزلت (علی) که او دارای ویژگیهای برتری است، راههای مختلف و زیباییها همچون گل و غنچه در باغ و چمن نمایان میشود.
هوش مصنوعی: جهان مانند لباسی است زیبا که به خاطر قامت دلانگیز او دوخته شده است، و سایه و نور، این زیبایی را تکمیل میکنند.
هوش مصنوعی: تا زمان قیامت، سر به دامان کسی میزنم که در جیبش شرم و حیا وجود دارد و بوی خوش او مانند مشک ختن است.
هوش مصنوعی: اگر ثروت او در نتیجه عدالت باشد، لباسهای رنگارنگ را به نمایش میگذارد و ذرهای از فضیلت و نیکنامی کم نخواهد شد.
هوش مصنوعی: این بیت به تأکید بر اهمیت و ضرورت عدالت میپردازد و به شکلی شاعرانه بیان میکند که عدالت خداوند میتواند وضعیتهای ناپسند و ناموزون را اصلاح کند. همچنین، این بیت اشاره به این دارد که تا زمانی که عدالت برقرار نشود، اوضاع و احوال به هم ریخته و ناسامان خواهد بود. به طور کلی، پیام این بیت به ما میگوید که باید به عدالت توجه کنیم تا شرایط بهتری ایجاد شود.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه مانند زنبور، دشمن تو به مبارزه میپردازد، اما مانند کرمی که در پیله خود است، بر خود جامهای از عذا و مرگ خواهد پوشید.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هنوز هم معلوم است که پیامبر به کعب بن زهير به خاطر شعر نیکی که در مدح او سروده بود، پاداش و بخششی عطا کرده است.
هوش مصنوعی: باشد که بر لباس دولت تو نشانی از جاودانگی و عظمت باشد و مقام و شکوهت از گرداب فتنهها در امان باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاه گیتی خسرو لشکرکش لشکرشکن
سایهٔ یزدان شه کشور ده کشورسِتان
ای دننده همچو دن کرده رخان از خون دن
خون دن خونت بخواهد ریخت گرد دن مدن
همچو نخچیران دنیدی، سوی دانش دن کنون
نیک دان باید همیت اکنون شدن ای نیک دن
راه زد بر تو جهان و برد فر و زیب تو
[...]
سوسن و سنبل نمود از زلف و عارض یار من
سنبلی بس با بلا و سوسنی بس با فتن
سوسن از سیم پلید و سنبل از مشک سیاه
در پلیدی صد ملاحت ، در سیاهی صدشکن
نوروزیب از روی و قد او همی خواهند دام
[...]
ای نهاده بر میان فرق جان خویشتن
جسم ما زنده به جان و جان تو زنده به تن
هر زمان روح تو لختی از بدن کمتر کند
گویی اندر روح تو مضمر همیگردد بدن
گر نیی کوکب، چرا پیدا نگردی جز به شب
[...]
ای سهی سرو روان از تو بهشت آئین چمن
روی تو ماهست و گرد ماه از انجم انجمن
مشک داری بر شقایق ورد داری بر عقیق
سرو داری بر گل و شمشاد داری بر سمن
از نسیم زلف تو همچون شمن گردد صنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.