گنجور

 
غالب دهلوی

آنم که به پیمانه من ساقی دهر

ریزد همه درد و درد و تلخابه زهر

بگذر ز سعادت و نحوست که مرا

ناهید به غمزه کشت و مریخ به قهر

 
sunny dark_mode