ای روی تو به جلوه درآورده رنگ را
نقش تو تازه کرد بساط فرنگ را
از ناله خیزی دل سخت تو در تبم
در عطسه شرر مفگن مغز سنگ را
از عمر نوح، عرض برد انتظار و تو
در عرض شوق تاب نیاری درنگ را
داغم که در هوای سر دامن کسی ست
در خون من ز ناز فرو برده چنگ را
در بزم، می به جام زمرد نخورده ای
سنجد به دشت جلوه داغ پلنگ را
جوی گشاد شست ترا تا نمانده آب
کاندازه آورد رقم خشم و جنگ را
چون آبگینه ای به جگر در شکسته ایم
آن چشمه چشمه لذت زخم خدنگ را
در گوشه ای خزیده ز اندوه بی کسی
آن بر شکسته خلوت دلهای تنگ را
شوخی که خود ز نام وفا ننگ داشتی
بر باد می دهد به وفا نام و ننگ را
غالب ز عاشقی به ندیمی رسیده ایم
نازم شگرف کاری بخت دو رنگ را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و از تاثیر او بر زندگی و روحیهاش صحبت میکند. او از احساسات درد و شوقش میگوید و به دلتنگی و تنهاییاش در نبود معشوق اشاره میکند. شاعر به تضاد بین عشق و وفا تاکید میکند و نارضایتیاش از بیوفایی معشوق را بیان میکند. در پایان، او به عواطف عاشقانه و سرنوشت نامطمئن خود میپردازد و ناز و غم را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای چهرهٔ تو با زیباییات رنگ و لعاب تازهای به دنیا بخشیده و جلوههای فرهنگ و هنر را تغییر داده است.
هوش مصنوعی: از نالههای دلانگیز تو، دل من به شدت در تلاطم و آتش است. عطسهای که مانند جرقهای بر مغز سنگ میافتد.
هوش مصنوعی: مدت زمان بسیار زیادی گذشته و تو هنوز قادر به تحمل لحظهای صبر و شوق نیستی.
هوش مصنوعی: من در حسرت و اندوهی عمیق به سر میبرم، چون کسی که در آرزوی دیدار محبوبش است. در این حال، قلبم مانند زخمی آماده است تا عواطف لطیف و زیبای او را در خود جذب کند.
هوش مصنوعی: در میهمانی، نوشیدنیای به زیبایی و رنگ سنگ سبز وجود دارد که با آن میوهای شبیه سنجد به درخشش زیبای پلنگ در دشت، خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: تو به مانند جوی گستردهای هستی که وقتی آب در آن نیست، دیگر نمیتوانی بر میزان خشم و جنگ اشاره کنی.
هوش مصنوعی: ما مانند شیشه ای شکننده هستیم که در دل خود زخم عمیقی داریم، و آن زخم یادآور لذتی است که از تیر دلشکسته به دست آمده است.
هوش مصنوعی: در گوشهای، از اندوه تنهایی پنهان شده و دلهای پر از اضطراب را میشکند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که کسی که قبلاً از نام وفا و هر نوع ننگی دوری کرده و آن را حقیر میدانسته، حالا با رفتار خود این نام و ننگ را نسخت میکند و به آسانی به آن دامن میزند.
هوش مصنوعی: از عشق به جایی رسیدهایم که دوستان واقعی کمیاب هستند و من به شگفتی از این که چقدر بخت به ما روی خوش نشان داده است، شادمانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
او را سزد اگر کند آونگ ونگ را
چون سهم او گداخت بفرسنگ سنگ را
چون آب و آتش است گه صلح و جنگ را
چون باد و خاک روز شتاب و درنگ را
کلک تو در مصاف کفایت اسیر کرد
شمشیر آب داده و تیر خدنگ را
کس چون تو پرورش ندهد دین و داد را
[...]
در عشق اعتبار منه صلح و جنگ را
زیرا نشانه ی دگرست این خدنگ را
تا از خودی خود نبرندت برون تمام
از دامن تو باز نگیرند چنگ را
هر گه که گشته باشی در ذات دوست محو
[...]
پیوسته دل سیاه بود خلق تنگ را
دایم ستاره سوخته باشد پلنگ را
شد بیشتر ز قامت خم دل سیاهیم
صیقل برد ز آینه هر چند زنگ را
بر زر مگیر تنگ که از خرده شرار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.