نخواهم از صف حوران ز صد هزار یکی
مرا بس ست ز خوبان روزگار یکی
سراغ وحدت ذاتش توان ز کثرت جست
که سایرست در اعداد بی شمار یکی
کسی که مدعی سستی اساس وفاست
نشان دهد ز بناهای استوار یکی
چه گویم از دل و جانی که در بساط من ست؟
ستم رسیده یکی ناامیدوار یکی
دو برق فتنه نهفتند در کف خاکی
بلای جبر یکی رنج اختیار یکی
دلا منال که گویند در صف عشاق
ستوه آمده از جور خوی یار یکی
ز ناله ام به دلت می رسد هزار آسیب
نشد که سنگ تو بیرون دهد شرار یکی
مرو ز آینه خانه که خوش تماشایی ست
یکی تو محو خودی و چو تو هزار یکی
زهی نگاه سبک سیر و شرم دوراندیش
یکی به دزدی دل رفت و پرده دار یکی
قماش هستی من یکسر آتش ست آتش
مرا چو شعله بود پشت و روی کار یکی
چه شد که ریخت زبان رنگ صد هزار سخن؟
به خون سرشته نوایی ز دل برآر یکی
دم از ریاست دهلی نمی زنم غالب
منم ز خاک نشینان آن دیار یکی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی عشق و جستجوی حقیقت در زندگی میپردازد. شاعر از تعداد و کثرت مخلوقات فرشتهنما (حوران) سخن میگوید و بیان میکند که برای او فقط یک معشوق دلخواه کافی است. او به وحدت و یگانگی ذات الهی اشاره میکند و میگوید که میتوان این یگانگی را در پس ظواهر کثرت پیدا کرد. شاعر به وفاداری و استقامت در عشق تأکید میکند و از درد و رنجی که ناشی از جدایی و غم یار است، سخن میگوید. او همچنین به زیبایی خود و دیگران اشاره کرده و میگوید که هر کس میتواند به خوبی خود پی ببرد. در پایان، شاعر از جایگاه خود به عنوان یک خاکنشین خاضع در برابر معنویات سخن میگوید و ابراز میکند که به دنبال مقام و ریاست نیست، بلکه در پی شناخت عشق واقعی و حقیقت وجود است.
هوش مصنوعی: من به عنوان یک انسان، نیازی به هزاران حوری ندارم؛ فقط یک نفر از میان زیباییهای زمانه برای من کافی است.
هوش مصنوعی: برای درک ویژگیهای یکتایی خداوند، نمیتوان از تنوع و فراوانی موجودات استفاده کرد، زیرا بر اساس شمارش، او در میان همه آنها تنهاست.
هوش مصنوعی: کسی که میگوید پایبندیاش به وفا کم است، باید مانند سازههای محکم و استوار، نشانی از این ادعا ارائه دهد.
هوش مصنوعی: میخواهم بگویم که چه بگویم از حال دل و جانم که در این شرایط قرار دارد؟ یکی از دیگران ناامید شده و ستمی بر او رفته است.
هوش مصنوعی: دو نیروی نیرومند در دل زمین نهفتهاند؛ یکی بلا و سختی ناشی از جبر و دیگری رنج و درد ناشی از انتخاب و اختیار.
هوش مصنوعی: ای دل، رنج و زحمت خود را پنهان کن، زیرا میگویند در جمع عاشقان، تنها از ستمگری معشوق یکی به ستوه آمده است.
هوش مصنوعی: از صدای نالهام به قلبت میرسد که چه دردها و زخمهایی را به جان میخرم؛ اما سنگدلی تو هیچ گاه نتوانسته آتش محبت را از دل من بیرون کند.
هوش مصنوعی: از آینه خانه دور نشو، زیرا تماشای آن جالب و زیباست. تو در خود غرق شدهای و مانند تو هزاران نفر دیگر هم همین طور هستند.
هوش مصنوعی: چه نگاه زیبا و دلنشینی! یکی با زیرکی دل را میرباید و دیگری پردهدار است.
هوش مصنوعی: وجود من تماماً آتش است، آتش اگر شعلهور باشد، روی و پشت کار من یکی است.
هوش مصنوعی: چرا زبان از گفتن هزاران سخن بازماند؟ دل را به خون آغشته کن و یک نوازی دلانگیز برآر.
هوش مصنوعی: من به ریاست دهلی فخر نمیکنم، زیرا من از میان خاکنشینان آن سرزمین هستم و به سادگی خود افتخار میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا دلی است بدان زلف تابدار یکی
مرا سری است بر آن خاک رهگذار یکی
ز لوح خاطر عاطر غبار غیر بشوی
که شرط عشق بود دل یکی و یار یکی
ببند بر همه خوبان، که نوبهار ترا
[...]
ز عشق شد همه غم های بی شمار یکی
یکی هزار شد چون شود هزار یکی
ز آشکار و نهانی که می رسد به نظر
نهان یکی است درین بزم و آشکار یکی
دو برگ نیست موافق ز صنع رنگ آمیز
[...]
دو خصم داده به هم دست و این فگار یکی
یکی تو دشمن جانیّ و روزگار یکی
به خون من دو زبردست، هم زبان شده اند
نگاه مست یکی، چشم میگسار یکی
دو فتنه گر به کمین دل رمیدهٔ ماست
[...]
به آب و رنگ، دو گل راست اعتبار یکی
گل بهشت یکی، طلعت نگار یکی
غذای روح من آمد، دو راح روحانی
شراب عشق یکی، لعل نوش یار یکی
مرا کشد به سوی خویش، دوست با دو کمند
[...]
به روشنایی افکار نغز، پی نبرد:
قلم که راه نپیمود، جز به تاریکی
درین خیال ز دست خیال باریکم:
به صورت قلم افتادهام ز باریکی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.