دل نه تنها ز فراق تو فغان ساز دهد
رفتن عکس تو از آینه آواز دهد
مغز جان سوخت ز سودا و به کام تو هنوز
زهر رسوایی ما چاشنی راز دهد
خاک خون باد که در معرض آثار وجود
زلف و رخ درکشد و سنبل و گل باز دهد
داغم از پرورش چرخ که در بزم امید
سر شمعی که فروزد به دم گاز دهد
دل چو بیند ستم از دوست نشاط آغازد
شیشه سازی ست که تا بشکند آواز دهد
های پرکاری ساقی که به ارباب نظر
می به اندازه و پیمانه به انداز دهد
طره ات مشک به دامان نسیم افشاند
جلوه ات گل به کف آینه پرداز دهد
سعی زین بال فشانی جگرم سوخت دریغ
کاش آبی ز نم خجلت پرواز دهد
ای که بر خوان وصال تو قناعت کفرست
هان صلایی که مرا حوصله آز دهد
من سر از پا نشناسم به ره سعی و سپهر
هر دم انجام مرا جلوه آغاز دهد
پرده داران به نی و ساز فشارش دادند
ناله می خواست که شرح ستم ناز دهد
هر نسیمی که ز کوی تو به خاکم گذرد
یادم از ولوله عمر سبک تاز دهد
چون ننازد سخن از مرحمت دهر به خویش
که برد عرفی و غالب به عوض باز دهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساسات عمیق خود را درباره فراق و جدایی از محبوبش بیان میکند. دل او به خاطر دوری از معشوق ناله میزند و خاطرات عاشقانهاش همچون تصاویر در آینه زنده میشود. او از سختیها و دردهایی که ناشی از عشق و رسواییاش است، سخن میگوید و به زیبایی محبوبش اشاره میکند که همچون گل و زلف، تاثیرات شگفتانگیزی روی او دارد. شاعر با تصویرسازیهای زیبا از مشروبات و نیکوییها، آرزوی وصال و امید خود را به نمایش میگذارد. در انتها، او نسبت به ناپایداری دنیا و یادآوریهای عشقش به محبوبش دچار نگرانی است و احساس میکند که هر نسیم یادآور گذر عمرش است. به طور کلی، شعر ترکیبی از عشق، درد، زیبایی و ناپایداری زندگی است.
هوش مصنوعی: دل به خاطر دوری تو به شدت ناله میکند و وقتی که تصویر تو از آینه محو میشود، این دل هوای تو را بیشتر میکند.
هوش مصنوعی: دل و جانم به خاطر فکر و خیال سوخته است و حالا که در کام تو هستم، هنوز تلخی رسواییام با راز دل درهم آمیخته است.
هوش مصنوعی: خاکی که خون در آن جاری است، به خاطر زیبایی و تأثیرات زلف و چهره آن معشوق، جان تازهای میگیرد و گل و سنبل را به بار میآورد.
هوش مصنوعی: در اینجا، شاعر از درد و رنجی سخن میگوید که به خاطر تغییرات زندگی و تأثیر ناامیدیها به او رسیده است. او مانند شمعی است که در زمانی امیدبخش میدرخشد، اما با وزش دم و نفسی سرد خاموش میشود. به بیان دیگر، امید و شادیهایش تحت تأثیر مشکلات و سختیها قرار میگیرد و او احساس ناامیدی و تأسف میکند.
هوش مصنوعی: وقتی دل از طرف دوستی مورد ظلم و آزار قرار میگیرد، احساس شادی و شوقی در او به وجود میآید، مانند شیشهای که اگر بشکند، صدای بلندی تولید میکند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، تو که در کار پذیرایی بسیار ماهری، به اندازه و با دقت به کسانی که خود را به تو سپردهاند، شراب میریزی.
هوش مصنوعی: موهای تو مانند مشک است که در دامان نسیم پخش میشود و زیباییات مانند گل است که در آینه به نمایش درمیآید.
هوش مصنوعی: کوشش برای پرواز و بالا رفتن باعث شده که دل من بسوزد. ای کاش بتوانم از شرّم و ناراحتیام با آبمحبت و محبت و دوستی رهایی یابم.
هوش مصنوعی: ای کسی که برای کنارت بودن راضی به کفر هستم، ای صدای زیبا، به من کمک کن تا استقامتی برای عشق تو پیدا کنم.
هوش مصنوعی: من هیچ مانعی را در مسیر تلاش و زندگیام نمیشناسم و هر لحظه، سرنوشت من را به شکلی جدید و زیبا معرفی میکند.
هوش مصنوعی: موسیقیدانان با نی و ساز به او فشار آوردند تا نالهای سر دهد که به بیان ظلم و رنجش بپردازد.
هوش مصنوعی: هر بادی که از سمت تو به من برسد، یادم را زنده میکند و احساس من را از زندگی پر رنگتر میسازد.
هوش مصنوعی: زمانی که انسان به خود و زندگیاش ناز میکند و از نعمتها و مهربانیهای روزگار سخن میگوید، بهتر است به یاد داشته باشد که عرفی و غالب (دو شخصیت مشهور ادبی) نیز از این نعمتها بهرهمند بودهاند و ممکن است یک روز به جای آنها، خود نیز نیازی به جبران داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عاشق دلشده هرچند که آواز دهد
کوه تمکین تو مشکل که صدا باز دهد
راه در خلوت وصل تو سپندی دارد
که ز خاکستر خود سرمه به آواز دهد
صیدبندی که ازو چشم رهایی دارم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.