صبح ست خوش بود قدحی بر شراب زد
یاقوت باده بر قوه آفتاب زد
نشتر به مغز پنبه مینا فرو برید
کافاق امتلا ز هجوم سحاب زد
ذوقی می مغانه ز کردار بازداشت
آه از فسون دیو که راهم به آب زد
تا خاک کشتگان فریب وفای کیست
کاندر هزار مرحله موج سراب زد
رنگی که در خیال خود اندوختم ز دوست
تا جلوه کرد چشمک برق عتاب زد
گفتم گره ز کار دل و دیده باز کن
از جبهه ناگشوده به بند نقاب زد
گر هوش ما بساط ادای خرام نیست
نقشی توان به صفحه دیبای خواب زد
تا در هجوم ناله نفس باختم به کوه
سنگ از گداز خویش به رویم گلاب زد
ای لاله بر دلی که سیه کرده ای مناز
داغ تو بر دماغ که بوی کباب زد؟
غم مشربان به چشمه حیوان نمی دهند
موجی که دشنه در جگر از پیچ و تاب زد
غالب کسان ز جهل حکیمش گرفته اند
بی دانشی که طعنه بر اهل کتاب زد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیفاتی از زیباییهای طبیعت و عشق دارد. در آغاز اشاره به خوشی صبح و لذت از شراب میشود که رنگ آن به گرمای آفتاب میماند. شاعر از دردهای عاطفی و فریبهای عشق سخن میگوید و احساساتی همچون اندوه و ناامیدی را به تصویر میکشد. در خلال بیان احساسات، به بازیهای زندگی و چالشی که با آن مواجه است نیز اشاره میکند. شاعر در نهایت از جهل و نادانی جامعه انتقاد میکند، در حالی که در جستجوی حقیقت و روشنایی است. این اشعار به خوبی تضادهای زندگی و جاذبههای عشق و زیبایی را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: صبح زیبا و دلانگیز است، وقتی که جامی پر از شراب به رنگ یاقوتی بر نور آفتاب تابیده میشود.
هوش مصنوعی: چاقو به مغز پنبهای جان مینا نفوذ کرد تا از فشار حمله ابرها راحت شود.
هوش مصنوعی: شادی و شوقی که در زندگی مغان میدیدم، مرا از عمل کردن بازداشت. آه، از سحر و جادوی دیو که باعث شد من در مسیر خود به سمت آبی بیفتم.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به فریب و نیرنگ اشاره دارد. بیان میکند که وفای کسانی که در دنیای فریب قرار دارند، چه اندازه ارزشمند است. همچنین اشاره به مرگ و از دست رفتن انسانها دارد و این که در زندگی، به رغم زحماتی که میکشیم، ممکن است به چیزهای بیاساس و فریبنده برخورد کنیم که فقط در سطح ظاهر وجود دارند. در واقع، شاعر درباره حقیقت و واقعیتهای نهفته در زندگی تأمل میکند و به دشواریهای شناخت آنها اشاره میکند.
هوش مصنوعی: رنگی که در ذهنم از دوست به تصویر کشیدم، زمانی که جلوهاش نمایان شد، مانند درخششی ناگهانی بود که به خاطر رفتارش دلخورم کرد.
هوش مصنوعی: به او گفتم که مشکلات و گرفتاریهای دل و چشمانت را حل کن و از رازهایی که هنوز فاش نشدهاند، پردهبرداری کن.
هوش مصنوعی: اگر ذهن ما به زیبایی و هنر نرساند، نمیتوانیم تصویری بر روی بوم خواب و خیال بزنیم.
هوش مصنوعی: وقتی در اثر نالههای نفس کرونا و غم و اندوه شکست خوردم، احساس کردم که از درونم مانند گلابی لطیف، شادی و زیبایی به روی من پاشیده شده است.
هوش مصنوعی: ای گل لاله، بر دلی که به خاطر تو غمگین و سیاه شده است خرده نگیرید. چرا که زخم تو بر پیشانی او، همچون عطر کبابی است که به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: غم به مشروبفروشان اجازه نمیدهد که پای چشمه حیوان زندهای بیفتد؛ مانند موجی که با غم خود، دشنهای در دلش فرو میکند و باعث پیچ و تاباش میشود.
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد به دلیل نادانی خود به کسی که ادعای حکمت دارد، حمله میکنند، غافل از اینکه خودشان در جهل به سر میبرند و به اهل کتاب طعنه میزنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بار دگر هوای علم فتح باب زد
وز ابر پرده پیش رخ آفتاب زد
باد صبا درید ببستان حجاب گل
تا ابر پیش چهرهٔ انجم حجاب زد
گل روی چون نگار بنامحرمان نمود
[...]
بر عزم کین چو پا بدوال رکاب زد
شد گرم و پنجه در کمر آفتاب زد
زین نقش نو که روی تو از خط برآب زد
صد حلقه پیچ وتاب فزون آفتاب زد
چشم سیاه مست تو در مجلس شراب
جام هلال را به سر آفتاب زد
فریاد چون سپند ز یاقوت می کشد
[...]
گردون ز گریه جامه نیلی در آب زد
بر روی خود، به دست مه و آفتاب زد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.