در پرده شکایت ز تو داریم و بیان هیچ
زخم دل ما جمله دهانست و زبان هیچ
ای حسن گر از راست نرنجی سخنی هست
ناز این همه یعنی چه؟ کمر هیچ و دهان هیچ
در راه تو هر موج غباری ست روانی
دلتنگ نگردم ز برافشاندن جان هیچ
بر گریه بیفزود زدل هر چه فرو ریخت
در عشق بود تفرقه سود و زیان هیچ
تن پروری خلق فزون شد ز ریاضت
جز گرمی افطار ندارد رمضان هیچ
دنیاطلبان عربده مفت ست بجوشید
آزادی ما هیچ و گرفتاریتان هیچ
پیمانه رنگی ست درین بزم به گردش
هستی همه طوفان بهارست خزان هیچ
عالم همه مرآت وجودست عدم چیست؟
تا کار کند چشم محیط ست و کران هیچ
در پرده رسوایی منصور نوایی ست
رازت نشنودیم ازین خلوتیان هیچ
غالب ز گرفتاری اوهام برون آی
بالله جهان هیچ و بد و نیک جهان هیچ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با بیان احساسات عاشقانه و ناامیدی گفتوگو میکند. شاعر از زخمهای دلش میگوید که هیچکدام قابل بیان نیستند و به زیبایی محبوبش میپردازد. او تأکید میکند که در مسیر عشق، هر چیزی جز ناامیدی و بیمعنایی وجود ندارد. شاعر اشاره میکند که دنیا و آرزوها هیچ ارزشی ندارند و تنها دغدغه انسانها بیهوده است. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که تمام تجربیات و جهان مادی در واقع بیمعنا هستند و فقط درک عمیق و روحانی از وجود و عشق میتواند ارزشمند باشد.
هوش مصنوعی: ما از تو شکایت داریم، اما هیچ کلامی از دردهایمان نمیگوییم؛ تمام دلتنگیهای ما فقط در سکوت و درونمان نهفته است و نمیتوانیم آنها را بیان کنیم.
هوش مصنوعی: اگر حسن از راست بگذر و دلگیر نشود، رازی در کار است؛ این همه ناز و عشوه برای چه؟ نه کمرش مهم است و نه دهانش.
هوش مصنوعی: در مسیر تو، هر لحظه مثل غباری در حال حرکت است و من از اینکه جانم را به خطر بیندازم، دلتنگ نمیشوم.
هوش مصنوعی: در دل کسی که عشق را تجربه کرده، هر چه بیشتر گریه کند، احساساتی که درونش انباشته شده است، بیشتر نمایان میشود. در عشق، جدایی و دوری تنها به میزان سود و زیان نمیاندیشد.
هوش مصنوعی: مردم به راحتی و تن پروری روی آوردهاند و به جز لذت افطار در ماه رمضان، هیچ چیز از ریاضت و خودسازی به دست نیاوردهاند.
هوش مصنوعی: دنیاطلبان با ناز و افراط خود، به دنبال آزادی ما هستند، در حالی که هیچ چیزی از گرفتاریشان نمانده است.
هوش مصنوعی: در این جشن، جامی رنگی وجود دارد که نشاندهندهی زیبایی و شگفتیهای زندگی است. همه چیز در حال تغییر و تحول است و بهاری پر از هیاهو و نشاط را تداعی میکند، در حالی که پاییز و زمستان از آن هیچ نشانی ندارند.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که همه چیز در عالم، مانند آینهای است که وجود را نشان میدهد و عدم یا نیستی در واقع معنایی ندارد. چرا که چشم بینا میتواند همه چیز را ببیند و حدود و مرزها هیچگونه تأثیری در این بینش ندارد.
هوش مصنوعی: راز تو در پرده رسوایی منصور قرار دارد و از این نشستها و جمعها هیچکس این راز را نشنیده است.
هوش مصنوعی: غالباً تحت تأثیر نگرانیها و خیالپردازیها قرار نگیریم، زیرا در حقیقت، دنیا نه خوب است و نه بد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لب هیچ و دهان هیچ و کمر هیچ و میان هیچ
چون بید ندارد ثمر آن سرو روان هیچ
اندیشه جمعیت دل فکر محال است
شیرازه نگیرد به خود اوراق خزان هیچ
در چشم جهان ریخت نمک صبح قیامت
[...]
نبود خطری در ره بی پا و سران هیچ
رهزن نزند قافلهٔ ریگ روان هیچ
حشمان تو مست می نازند، مبادا
قسمت نرسانند به خونین جگران هیچ
بر هم زن دلها نشود موی میانت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.