گر به تیغم بکشی زار و به خونم بکشی
من نه انکار کنم چون تو بدان کار خوشی
پیش روی تو دو زلف تو سرافکنده به زیر
چون بر خواجهٔ رومی دو غلام حبشی
خوی خوش به بود از روی خوش ای ترک تتار
ورنه من باک ندارم که به خونم بکشی
بنشین تند و بگو تلخ بکش خنجر تیز
شور بختی بود از لعبت شیرین ترشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و وفاداری خود به معشوق اشاره میکند و میگوید که حتی اگر معشوق او را به قتل برساند، او نمیتواند احساساتش را انکار کند. او زیبایی معشوق را توصیف میکند و به نوعی میگوید که زیبایی و خوشرویی معشوق برایش از خطر مرگ نیز مهمتر است. شاعر از تلخی عشق و رنجهای آن و همچنین از شجاعت او در بیان احساساتش صحبت میکند.
هوش مصنوعی: اگر تیغت را بر روی من بکشی و خونم بریزی، من این را انکار نمیکنم چون تو به این کار مسلطی و میدانی چه میکنی.
هوش مصنوعی: زلفهای تو به شکلی افتادهاند که همچون دو بندهی سیاه در برابر یک آقا به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: خودت را با رفتار خوب نشان بده، ای ترک تاتار، وگرنه برای من مهم نیست که تو چقدر میتوانی به من صدمه بزنی.
هوش مصنوعی: بنشین و سریعاً بگو که تلخیها را تحمل کن و زخمهای تند زندگی را بپذیر. این سختیها نتیجهی تقدیر تلخ بختی است که از لذتهای ظاهری شیرین نیز دشوارتر میباشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لی حبیب عربی مدنی قرشی
که بود درد و غمش مایه شادی و خوشی
فهم رازش نکنم او عربی من عجمی
لاف مهرش چه زنم او قرشی من حبشی
ذره وارم به هواداری او رقص کنان
[...]
شاعر خیره در اقلیم سخن میباشد
جان ستاننده ز اعدانه به تلخی به خموشی
گر بنابر غرضی گرچه نگوید هجوت
مدحت آن نوع بگوید که تو خود را بکشی
وقتی ای جاذبه عشق نکردی کششی
که بزنجیر جنون سلسله ای را بکشی
ما همه کاه و تو چون کاه ربائی ای عشق
سوی خود هر دو جهان را بکشی از کششی
گه بزلفین کج آویزی و گه با خط سبز
[...]
کرد رحلت سوی جنت چو رسول قرشی
تنگ شد وسعت یثرب به بلال حبشی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.