بکش ار کشی به تیغم، بزن ار زنی به تیرم
بکن آنچه میتوانی که من از تو ناگزیرم
همه شرط عاشق آنست که کام دوست جوید
بکن ار کنی قبولم، ببر ار بری اسیرم
سر من فرو نیاید به کمند پهلوانان
تو کنی به تار مویی همه روزه دستگیرم
نظر ار ز دوست پوشم که برون رود ز چشمم
به چه اقتدار گویم که برون شو از ضمیرم
ز جهان کناره کردم که تو در کنارم آیی
مگر ای جوان رهانی ز غم جهان پیرم
تو به راه باد گویا سر زلف خود گشودی
که ز مغز جای عطسه همه میجهد عبیرم
طلب از خدای کردم که بمیرم ار نیایی
تو نیامدی و ترسم که درین طلب بمیرم
مگرم نظر بدوزی به خدنگ جور ورنه
همه تا حیات دارم نظر از تو برنگیرم
به هوای مهر محمود چو ذره در نشاطم
که چو آفتاب روزی به فلک برد امیرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و جدایی است. شاعر از معشوق خود میخواهد که هر اقدامی میتواند انجام دهد، چرا که او به شدت به او وابسته است. عاشق تأکید میکند که سرنوشت و خوشبختیاش به عشق معشوق بستگی دارد و حتی اگر معشوق نگاهش را از او بگیرد، نمیتواند بدون او زندگی کند. او از خدا طلب میکند که اگر معشوق نیاید، بمیرد. در نهایت، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره میکند و حس شادی و امیدی که در کنار او دارد را توصیف میکند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی مرا با شمشیرت بکش، بکش. اگر میخواهی با تیرت به من آسیب بزنی، بزن. هر کاری که میتوانی بکن، چون من چارهای جز پذیرش تو ندارم.
هوش مصنوعی: شرط اصلی یک عاشق این است که به دنبال رضایت و خوشبختی محبوبش باشد. اگر تو میل و خواستهام را بپذیری، مرا ببر یا اگر میخواهی مرا به اسیری بگیر.
هوش مصنوعی: شکست و تسلیم شدن من در برابر قدرت تو اتفاق نمیافتد، اما با وجود این، تو با کوچکترین حرکتی میتوانی مرا به دام بیندازی.
هوش مصنوعی: اگر نگاه از دوست بپوشم و او از دیدهام دور شود، چگونه میتوانم با قدرت بگویم که از درون من هم خارج شود؟
هوش مصنوعی: از دنیا دور شدم تا تو پیش من بیایی، اما ای جوان، آیا میتوانی مرا از غمهای این جهان که مرا پیر کرده است، رهایی بخشی؟
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تو با حرکات موهایت، بویی دلنشین را به فضا پراکنده کردهای، به طوری که فراتر از عطسهام، همهجا را پر کرده است.
هوش مصنوعی: از خدای خواستم که بمیرم اگر تو نمیآیی؛ اما تو نیامدی و من نگرانم که در این انتظار جانم را از دست بدهم.
هوش مصنوعی: شاید اگر تو با نگاهی زیبا به من توجه کنی، من نیز تا زمانی که زندهام، هرگز از نگاه به تو غافل نخواهم شد.
هوش مصنوعی: به خاطر محبت محمود، مانند ذرهای در شوق و شادابی هستم؛ چنانکه روزی آفتاب در آسمان، مرا به اوج میبرد و به من اقتدار میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم
برو ای طبیبم از سر که دوا نمیپذیرم
همه عمر با حریفان بنشستمی و خوبان
تو بخاستی و نقشت بنشست در ضمیرم
مده ای حکیم پندم که به کار در نبندم
[...]
بزنی اگر بتیرم نظر از تو برنگیرم
منم آن مریض مجنون که دوا نمپیذیرم
همه شب خیال زلفت بضمیر ماست مضمر
چه عجب که ضیمران زار شود همه ضمیرم
جه نهی بپای بندم چه گره زنی کمندم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.