دست در حلقهٔ آن طرهٔ پرچین دارم
پنجه انداخته در پنجهٔ شاهین دارم
این همه چین که تو بر چهرهٔ من میبینی
یادگاریست کز آن طرهٔ پرچین دارم
زاهدم گفت ز دین شرم کن و باده مخور
می حرامم بود ار من خبر از دین دارم
کافر وگبر و یهودم همه رانند ز خویش
چشم بد دور نگه کن که چه تمکین دارم
جام می ده که ترا عرضه دهم راز جهان
که من اندر دل خود جام جهان بین دارم
جم کجا رفت و چه شد جام رهاکن که به نقد
من ز جم بهترم ار جام سفالین دارم
منت شمع و چراغ از چه کشم در شب تار
من که در خلوت خاطر مه و پروین دارم
خوار هرکودک و دیوانه و اوباش شدم
آخر ای قوم ببینید چه آیین دارم
در هوای قد و اندام و خط و عارض یار
عشق با سرو و گل و سنبل و نسرین دارم
جام می بر لبم آهسته سحرگه می گفت
تو مخور غصه که من هم دل خونین دارم
تکیه بر زلف و رخ دوست زدم قاآنی
شکر کز سنبل و گل بستر و بالین دارم
کاش با دادگر ملک سلیمان گویند
من هم ای خواجه حق خدمت دیرین دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و زیبایی معشوق و همچنین رابطهاش با میگساری و زهد اشاره دارد. او از زیباییهای ظاهری معشوق مانند مو و چهره سخن میگوید و این زیباییها را به عنوان نشانههایی از عشق و درد درونی خود میبیند. شاعر با اشاره به زهد و نصایح زاهدان، نشان میدهد که از نظر او، عشق و ریاضتهای دینی در تضاد با یکدیگرند. او بر این باور است که در دل خود جامی از حقیقت و دنیا را دارد و نسبت به ارزشهای مادی و ظاهری دنیا بیاعتناست. در نهایت، شعر به تمایل شاعر برای درک عمیقتری از زندگی و عشق اشاره دارد، و نشان میدهد که او به رغم همه ناملایمات، همچنان به زیباییها و عشق پایبند است.
هوش مصنوعی: من دستم را در حلقهٔ موی فریبندهات انداختهام و چنگی به قدرت و شجاعت شاهین زدهام.
هوش مصنوعی: این همه چروک و چین که بر چهرهام میبینی، نشانهای است از خاطرات و احساساتی که به خاطر موهای پرچینی که دارم، در دل دارم.
هوش مصنوعی: زاهد به من گفت که از دین شرم داشته باش و شراب نخور. اما اگر من از دین چیزی میدانستم، مسلماً میفهمیدم که نوشیدن شراب برای من ممنوع است.
هوش مصنوعی: من کافر، زرتشتی و یهودیام و همگی را از خود دور میکنم. چشم بد را از خود دور نگهدار، زیرا من قدرت و استحکام زیادی دارم.
هوش مصنوعی: میخواهم سهیمات کنم در دانستههای خود درباره جهان، زیرا من در درون خود بذر بینشی دارم که تمام جهان را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: مراسم شراب و سرمستی فراموش کن، چون در این دنیا و در حال حاضر، من از آن میگسار بهترم. حتی اگر تنها یک جام سفالی در دست داشته باشم، ارزش بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: چرا در شب تار برای روشنایی به شمع و چراغ وابسته باشم وقتی که در ذهنم نور ماه و ستارهها را دارم؟
هوش مصنوعی: من در برابر هر کودک، دیوانه و آدم بیقید و بند به شدت ناچیز و خوار شدم. حالا ای مردم، نگاه کنید که من چه وضعیتی دارم!
هوش مصنوعی: در فضایی که زیبایی و جذبه یار در دل و قامت و چهرهاش وجود دارد، عشق من با گلها و درختان خوشبو، مانند سرو و سنبل و نسرین، در هم آمیخته است.
هوش مصنوعی: در صبح زود، وقتی که جام شراب بر لبم بود، به آرامی به من میگفت که نگران نباش، چون من هم دل آزرده و غمگینی دارم.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و دلربایی دوست، بر موها و چهرهاش تکیه کردم و از این همه نعمت و نعنا گل و سنبل، بر تخت و بالینم بهرهمندم.
هوش مصنوعی: ای کاش با حاکم عادلی مانند سلیمان صحبت میکردند و میگفتند که من هم، ای آقا، حق دارم بر خدماتی که در طول زمان ارائه دادهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا بسرشوری از آن خسرو شیرین دارم
کی بشکر دهنان من سر تمکین دارم
دل اگر مرغ نوآموز شد و ناله غریب
عجبی نیست که دلدار نوآئین دارم
گرنه از بد عملی بود ندانم از چیست
[...]
بر سر هر مژه چندین گل رنگین دارم
یعنی از عشق تو در بر دل خونین دارم
گر تو در سینهٔ سیمین دل سنگین داری
من هم از دولت عشقت تن رویین دارم
بر سرم گر ز فلک سنگ ببارد غم نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.