نه تو دست عهد دادی که ز مهر سر نتابم
به چه جرم روی تابی که بری ز جسم تابم
چه خلاف کردم آخر که تو برخلاف اول
ز معاندت نمودی به مفارقت عذابم
به خدا که چون منی را دو جهان گناه باید
که به هجر چون تو ماهی کند آسمان عقابم
بگشای چین زلفت که به رخ فتاده چینم
بنمای روی خوبت که ز دیده رفته خوابم
هم از آن زمان که غافل مژگان دوست دیدم
چو شکار تیرخورده همه دم در اضطرابم
به هوای کبک رفتم که چو باز حمله آرم
ز هلاک خویش غافل که ز پی بود عقابم
منم آن گدای مبرم که کنم سوال بوسه
تویی آن بخیل منعم که نمیدهی جوابم
نه علاج میفرستی نه هلاک میپسندی
چو مریض روز بحران همه دم در انقلابم
به دل و ز دیده دوری به خدا عجب نیاید
که کنار دجله میرد دل از آرزوی آبم
چه شد این خروس امشب که خروش او ناید
که مؤذنان بخوابند و برآمد آفتابم
به عتاب چند گویی که رو ار نه ریزمت خون
نکشی مرا و دانی که همی کشد عتابم
به خدا چنان بگریم ز جدایی حبیبم
که بروی آب ماند تن خسته چون حبابم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به محبوب خود شکایت میکند و از او میخواهد که به وعدهها وفا کند. او به خاطر جدایی و بیمحبتی معشوقش دچار عذاب و غم است. شاعر به این موضوع اشاره میکند که علاقهاش به محبوب به حدی است که تحمل دوری او برایش بسیار دشوار شده و حس میکند در میان دو جهان گناه غرق شده است. او در توصیف حال خود میگوید که تحت تأثیر زیبایی معشوقش دچار اضطراب و پریشانی شده و از او درخواست میکند که زلف و چهرهاش را به او نشان دهد. در انتها، او به شدت از جدایی و غم شکیبایی میکند و ابراز میدارد که به شدت متاثر از این جدایی است.
هوش مصنوعی: نه تو قولی دادی که از محبت دور شوم، پس به چه دلیلی باید از روی تو دوری کنم در حالی که تحمل جدایی برایم سخت است؟
هوش مصنوعی: چه گناهی کردهام که تو به عوض محبت و دوستی، به خاطر دشمنیت با من، عذابم میکنی و از من دوری میکنی؟
هوش مصنوعی: به خدا قسم، اگر کسی مثل من در دو جهان گناه کند، باز هم کم است، چون دوری از تو همچون ماهی آسمان را آکنده از درد و عذاب میکند.
هوش مصنوعی: زلفهای پیچدرپیچت را باز کن تا زیبایی چهرهات را ببینم و با دیدن تو خواب از چشمانم برود.
هوش مصنوعی: از وقتی که چشمان زیبا و دلربای دوست را دیدم، مانند شکار شدهای که تیر خورده باشد، هر لحظه در نگرانی و اضطراب به سر میبرم.
هوش مصنوعی: به خاطر جذابیت و زیبایی کبک به دنبالش رفتم، غافل از این که در کمینم خطر بزرگتری است که همچون عقابی در حال پرواز است.
هوش مصنوعی: من آن گدای بینوا هستم که تنها درخواست من بوسه توست و تو همچون بخیلی هستی که به سؤالم پاسخ نمیدهی.
هوش مصنوعی: نه دارویی برای من میفرستی و نه نابودیام را میپسندی. مانند مریضی در روز بحرانی، همیشه در حال تغییر و نوسان هستم.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس دوری و longing اشاره دارد. شاعر بیان میکند که با وجود دوری از کسی که دوستش دارد، برای او عجیب نیست که دلش در کنار دجله، به خاطر آرزوی آب، در حسرت بماند. این نمادگرایی نشاندهنده تمایلات عمیق و انتظارهای عاطفی است.
هوش مصنوعی: چرا این خروس امشب صدای جیکجیکش بالا نمیآید؟ مگر نمیبیند که مؤذنان خوابشان برده و آفتاب هم طلوع کرده است؟
هوش مصنوعی: چرا آنقدر از من انتقاد میکنی؟ اگر بروی، تو را نمیکشم. تو هم میدانی که انتقاد من، از روی محبت و دلسوزی است.
هوش مصنوعی: به خدا طوری میگریم از دوری محبوبم که اگر به روی آب بیفتم، ناتوان و مانند یک حباب روی آب باقی میمانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو ز من ملول گشتی که من از تو ناشتابم
صنما چه می شتابی که بکشتی از شتابم
تو رئیسی و امیری دم و پند کس نگیری
صنما چه زودسیری که ز سیریت خرابم
چه شود اگر زمانی بدهی مرا امانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.