ماه من از زلف چون گره بگشاید
بر دل پرعقده عقدها بفزاید
فکر دگر کن دلا که طرهٔ محمود
با همه بندد گره گره نگشابد
لعل شکربار او شبی که ببوسم
از دهنم صبح طعم نیشکر آید
دل به چه خو گیرد ار غمش نستاند
جان به چه کار آید ار لبش نرباید
هرکه لب لعل او نمود به انگشت
تا به لب گور پشت دست بخاید
صبح وصالش چو روزگار جوانیست
نیک عزیزش شمار اگرچه نپاید
ای که بط باده داری و بت ساده
دیگرت از هست و نیست هیچ نباید
زنگ زدایی ز روی آینه تاکی
آیینه رویین که زنگ غم بزداید
ای بت عبدالعظیمی از ستم تو
ترسم عبدالعظیم شرم نماید
مادر دوران عقیم شدکه پس از تو
زشت بودگرچه آفتاب بزاید
گر همه خوبان به زلف غالیه سایند
غالیه خود را همی به زلف تو ساید
تا دل قاآنی از زمانه ترا خواست
حورگر آید برش بدو نگراید
ورد زبانش ثنای تست و زمانش
گر به سر آید جز این سخن نسراید
گیتی شیرین لبی ندیده چو محمود
خاصه در آن دم که میر را بستاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت شخصی به نام محمود است که به زلف و لبهایش تشبیه شده است. شاعر از عشق و احساساتی که این زیبایی در دلش ایجاد میکند صحبت میکند و میگوید که افسوس و غم ناشی از دوری او مانند گرهای بر دل مینشیند. او همچنین به لذتهایی که همنشینی با محمود به همراه دارد اشاره میکند و تأکید میکند که چنین لحظاتی زودگذر و ناپایدار هستند. شاعر در نهایت، زیبایی محمود را با دیگران مقایسه کرده و میگوید که هیچکس به اندازۀ او دلنشین نیست.
هوش مصنوعی: عشق من، هنگامی که زلفهای زیبایت را باز کنی، درد و مشکلاتی که در دل دارم بیشتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: ای دل، فکری دیگر کن، زیرا که موهای زیبا و پیچیده محمود، هرچقدر هم که محکم گره خورده باشد، باز نخواهد شد.
هوش مصنوعی: شراب شیرین و خوشرنگ او به قدری لذتبخش است که اگر یک شب آن را ببوسم، طعم شیرینی نیشکر صبح روز بعد را حس میکنم.
هوش مصنوعی: دل چه فایده دارد اگر غم آن را بگیرد؟ و جان چه ارزشی دارد اگر لبخند او را نبیند؟
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی و جذابیت شخصی را با انگشت نشان دهد و به او توجه کند، در نهایت در زندگی ممکن است با مشکلات و چالشهای بزرگی روبرو شود.
هوش مصنوعی: صبح وصال او مانند روزهای جوانی است، پس قدر و ارزشش را بدان، هرچند که این لحظههای زیبا پایدار نیستند.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خوبی از نوشیدن شراب آگاهی و با زیباییهای سادهات آشنا هستی، از چیزهایی که هست و نیست، هیچ نباید به دل بگیری.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به دنبال پاک کردن زنگار از آینه است، به گونهای که آینه دوباره درخشان و شفاف شود و غم و ناراحتی را از بین ببرد. این کنایه از تلاش برای رهایی از اندوه و ناراحتی و بازگشت به حالت شاداب و زیبای زندگی است.
هوش مصنوعی: ای معشوق زیبای من، من از ستم و ظلم تو میترسم و از این میترسم که بندۀ خوب و بزرگ خدا شرمنده شود.
هوش مصنوعی: مادر زمانه عقیم و نازا شده است، زیرا پس از تو همه چیز زشت و ناخوشایند به نظر میرسد، حتی اگر آفتاب هم طلوع کند.
هوش مصنوعی: اگر تمام زیبایان دنیا هم موهای خود را به زلف تو ببندند، غالیه (عطر خوشبو) خود را نیز به زلف تو میسپارند.
هوش مصنوعی: وقتی دل قاآنی آرزوی چیزی را کند، حوری زیبایی به سمت او میآید، اما او به آن حوری توجهی نمیکند.
هوش مصنوعی: زبان او همیشه به ستایش تو مشغول است و زمانی که زندگیاش به پایان برسد، جز این سخن نگفته خواهد بود.
هوش مصنوعی: هیچکس در دنیا به شیرینی لبان محمود نمیرسد، به ویژه در زمانی که او کسی را ستایش میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فاخته گون شد هوا ز گردش خورشید
جامهٔ خانه بتیک فاخته گون شد
وقت بهارست و وقت ورد مورد
گیتی آراسته چو خلد مخلد
گیتی فرتوت گوژپشت دژم روی
بنگر تا چون بدیع گشت و مجدد
برنا دیدم که پیر گردد، هرگز
[...]
ماهکند بر فلک ستایش آن خَدّ
سرو کند در چمن پرستش آن قد
عاریه دارند سرو و ماه تو گویی
راستی و روشنی از آن قد و زان خد
ای شده بیعلتی دو چشم تو بیمار
[...]
انده و اندیشه را دراز چه داری
دولت تو خود همان کند که بباید
قصر هدی شد به سعی شاه مشیّد
رایت اسلام سر کشید به فرقَد
شاه جهان شهریار عالم عادل
خسرو غازی طغانشه بن موید
آنک مرکب کند صواعق قهرش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.