ای رفیقان امشب اسماعیل غوغا میکند
چنگ را ز آواز شورانگیز رسوا میکند
آسمان امشب ز حیرانی سراپا گشته چشم
صنع حق را در وجود او تماشا میکند
راه گوش عاشقان از لحن دلکش میزند
صید چشم ناظران از روی زیبا میکند
نغمهٔ شیرین او گویی غذای روح ماست
کز لطافت در دل و مغز و جگر جا میکند
حلق داودست گویی در گلویش تعبیه
زان مزامیرش اثر در سنگ خارا میکند
چشم در خمیازه میافتد ز شوق روی او
خاصه آن دم کز پی خواندن دهن وا میکند
سخت میترسد ز تنهایی دلش گردد ملول
زان سبب در کشتن عاشق مدارا میکند
گرد او آشفتگان جمعند و گویی ساحریست
کز بناتالنعش ترکیب ثریا میکند
چون لب ساغر لب شیرین شورانگیز او
بس که جان بخش است بوسیدن تقاضا میکند
شاهد و شمع و شراب و شهد و شکر گو مباش
کار آن هر پنج را او خود به تنها میکند
وقت خواندن گر لب شیرین او بیند مگس
بر لب او مینشیند ترک حلوا میکند
بس که سرتا پای شیرینست اگر آید به باغ
باغبان او را خیال نخل خرما میکند
گر فلاطون الهی آید از یونان به فارس
او به یک لحن عراقش مست و شیدا میکند
گر بدانم در بهشتم اینچنین غلمان دهند
خاطرم پیش از اجل مردن تمنا میکند
هرکجا کآواز شورانگیز او گردد بلند
شادی از دنیا و عقبی رو بدان جا میکند
در وجودش از هجوم حسن هرسو محشرست
با چنین زیبایی از محشر چه پروا میکند
گر خردمندی بکاود تا قیامت زلف او
زیر هر چینش دلی دیوانه پیدا میکند
هرکه از اهل وطن روزی صدای او شنید
روز دیگر چون مسافر سر به صحرا میکند
وین عجبتر گر مسافر بیندش در ملک فارس
از وطن دل میکَنَد در فارس مأوا میکند
سر به دوش همنشینان چون نهد وقت سرود
ماه را مانَد که جا در برج جوزا میکند
بار منت مینهد بر دوش یاران زان سبب
وقت خواندن تکیه بر دوش احبا میکند
سینهٔ او چون به درد آید به درد آید دلم
کز احبا رو چرا سوی اطبا میکند
روز مردم تی*راهد ورنه چشمت تار نیست
سرمه در چشم سیاه خود به عمدا میکند
هیچ کحالی ندیدم بهتر از رخسار او
زان که چشمش هرکجا کوریست بینا میکند
دل به مستی یک شب از دستم به عیاری ربود
هرچه میگویم بده امروز و فردا میکند
بوسهٔ جانبخش و چشم جانسِتانش هر نَفَس
کار عزرائیل و اعجاز مسیحا میکند
زان خدای عاشقان دارد لقب کز چشم و لب
میکشد هر لحظه خلقی را و احیا میکند
از جمال او شرف دارد زمین و آسمان
حس او گویی جهان را زیر و بالا میکند
گو نشیند ترش و گوید تلخ و گردد تند و تیز
شوربخت است آنکه با شیرین معادا میکند
جوشن داود دزدیدست کاین موی منست
با وجود آنکه از دزدی تبرا میکند
ماه را در مشک پنهان کرده کاین روی منست
ور کسی گوید که این ماهست، حاشا میکند
بس عجب دارم که زلف او چرا دیوانه است
با وجود آنکه عقل و هوش یغما میکند
در جمال اوست قاآنی چنین شیرینزبان
جلوهٔ آیینه طوطی را شکرخا میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف زیبایی و جاذبههای اسماعیل میپردازد و او را به عنوان یک هنرمند استثنایی معرفی میکند که با صدای دلنشینش همه را شگفتزده میکند. او به زیبایی و شیرینی صدا، قدرت تاثیرگذاری آن بر دل و جان مردم، و جذابیت ظاهری اسماعیل اشاره میکند. شاعر همچنین به تأثیر این زیبایی بر عاشقان و ناظرانی که به او نگاه میکنند، اشاره میکند و میگوید که هر کسی که صدای او را بشنود، به او علاقهمند میشود و از او الهام میگیرد. با زبان شاعرانه و توصیفهای شگفتانگیز، شاعر عشق و شوق را در دلها زنده میکند و از قدرت جذب زیبایی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: ای دوستان، امشب اسماعیل (شاید به معنای انسانی هنرمند یا محبوب) شور و شوق را به اوج میرساند و با نواهای دلانگیز خود همه را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: امشب آسمان به خاطر شگفتیاش کاملاً درگیر است و در حال تماشای نشانههای خلقت الهی در وجود اوست.
هوش مصنوعی: عاشقان از صدای دلنشین راه خود را پیدا میکنند و ناظران با زیبایی چهره، توجه دیگران را جلب میکنند.
هوش مصنوعی: صدای دلانگیز او به گونهای است که مانند غذایی برای روح ما عمل میکند و به خاطر نرمیاش در دل و ذهن و احساسی عمیق جا میگیرد.
هوش مصنوعی: حلقهاش مانند حلقهی داود است، انگار که در گلویش قرار دادهاند و به همین خاطر صدایش بر روی سنگ سخت نیز تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: چشم به خاطر شوق دیدن او در حالت خمیازه قرار میگیرد، مخصوصاً در لحظهای که برای خواندن آماده میشود و دهانش را باز میکند.
هوش مصنوعی: دلش از تنهایی میترسد و خسته میشود، به همین دلیل در کشتن عاشق کمی مدارا و مراعات میکند.
هوش مصنوعی: افرادی که به دور او جمع شدهاند، به نظر میرسد که حواسشان در هم ریخته است و انگار او مانند یک جادوگر است که از عناصر گوناگون، چیزهای جدید و زیبایی خلق میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که لبهای ساغر با لبهای شیرین او برخورد میکنند، به قدری دلانگیز و زندهکننده هستند که بوسیدن آنها به طور طبیعی خواستهای درونی ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: به زیبایی و جذابیت عشق نیازی نیست که فقط به وسایل و نمادهای آن اتکا کنیم. خود عشق به تنهایی همهٔ این زیباییها را دربر دارد و نیازی به چیزهای اضافه نیست.
هوش مصنوعی: زمانی که شخصی در حال خواندن است و لبهای شیرین محبوبش را میبیند، مگس هم بر روی لبهای او نشسته و به همین خاطر شیرینی را فراموش میکند.
هوش مصنوعی: اگرچه تو همهجا شیرینی و زیبایی، وقتی به باغ میآیی، باغبان نمیتواند از فکر نخل خرما بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: اگر سقراط الهی از یونان به ایران بیاید، با لحن و سبک عراقی خود، همه را شگفتزده و مسحور میکند.
هوش مصنوعی: اگر بدانم در بهشت اینگونه جوانان زیبا به من خدمت کنند، دلخواستهام پیش از موعد مرگ بمیرد.
هوش مصنوعی: هرجا که صدای دلنواز او بلند شود، شادی دنیوی و آخرتی به سوی آن مکان میآید.
هوش مصنوعی: وجود او از زیباییاش پر از شور و هیجان است، به طوری که چهرهاش مانند یک معجزه به نظر میرسد. با وجود آن همه زیبایی، او هیچ ترسی از عظمت و شکوه این زیبایی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی با دقت و هوش به دنبال کشف راز و زیباییهای زلف آن محبوب باشد، تا ابد در هر نشانه و شکلی از آن، دلهایی پر از عشق و جنون خواهد یافت.
هوش مصنوعی: هر کسی که صدای او را از اهل وطن بشنود، فردای آن روز مانند مسافری به دشت میرود و دور میشود.
هوش مصنوعی: این جالبتر است اگر مسافری در سرزمین فارس او را ببیند و از وطن خود دل بکَند و در فارس سکونت کند.
هوش مصنوعی: هنگامی که دوستان و همنشینان سر خود را بر دوش یکدیگر میگذارند، لحظهای شاداب و پرنشاط به وجود میآید که شبیه به زمانی است که ماه در برج جوزا قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: بار سنگینی بر دوش دوستان میگذارد و به همین خاطر در زمان خواندن، به دوش محبتورزان تکیه میکند.
هوش مصنوعی: وقتی سینهاش دچار درد میشود، دل من نیز به درد میآید. از آنجایی که او با دوستانش میگردد، چرا به پزشکان مراجعه میکند؟
هوش مصنوعی: اگر روز قیامت مردم را ببینید و به خاطر تاریکی چشمانتان نتوانید آنها را تشخیص دهید، بدانید که عمداً سرمه را در چشمان سیاه خود میزنید تا روشنتر به نظر برسید.
هوش مصنوعی: هیچ زیبایی را بهتر از چهره او ندیدهام، زیرا چشمانش هر جا که باشد، میتواند کورها را بینا کند.
هوش مصنوعی: دل من در شب مستی به دست عیاری افتاد که هر چه از او میخواهم، به من نمیدهد و فقط به فردا وعده میدهد.
هوش مصنوعی: بوسهای که زندگیبخش است و نگاهش که روح را زنده میکند، هر لحظه مثل این است که عزرائیل روح را میگیرد و مسیحا با معجزاتش جان میبخشد.
هوش مصنوعی: خداوند عشق و عاشقان، نامی دارد که از چشم و لب او هر لحظه گروهی را میکشد و زنده میکند.
هوش مصنوعی: زیبایی او باعث ارزشمند شدن زمین و آسمان است و حس او به گونهای است که انگار جهان را به هم میزند و تغییر میدهد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به روشی زهرآگین و تلخ صحبت کند، و به طعم تلخی بپردازد، باید بداند که آن کس بدشانس است، زیرا با کسی که خوشصحبت و شیرین زبان است، نرمخو و دلنشین رفتار نمیکند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که موی من زینت و تزیینی شبیه به جوشن داود (زرهٔ معروف او) است، اما با وجود این، من از دزدی (و تضاد با ارزشها) تنفر دارم. به نوعی، این دوگانگی در درون فرد را نشان میدهد که هم به زیبایی و زینت علاقهمند است و هم از کارهای ناپسند بیزار است.
هوش مصنوعی: تو ماه را در مشک پنهان کردهای، زیرا این زیبا روی من است. اگر کسی بگوید که این ماه است، او به شدت انکار میکند.
هوش مصنوعی: عجب است که زلف او چرا اینقدر دلباخته و دیوانه است، با اینکه عقل و فهم را از آدم میگیرد.
هوش مصنوعی: زیبایی او به حدی است که مانند یک طوطی خوشزبان، جلوهگری میکند و آینه همیشه روشن و شیرین را به یاد میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از رضی الملک الحق شرمساری حاصلست
بس که اندر حقّ من لطف و کرمها میکند
لیک تا فصل خزان آغاز دم سردی نهاد
گوییا کآن دم سرایت با تن ما میکند
در خوی خجلت غرق گردد سراپایم همی
[...]
آفتابی از شکاف ابر ایما میکند
عاشقان را در هوا چون ذره رسوا میکند
باز در زیر نقاب فستقی رخسار گل
مینماید بلبلان را مست و شیدا میکند
لعل او با من به لطف و خنده میگوید سخن
[...]
دلبر سرمست ما عزمی به دریا میکند
منع نتوان کردنش چون میل مأوا میکند
چشم ما پر آب کرده خوش نشسته در نظر
این عنایت بین که او با دیدهٔ ما میکند
آفتاب حسن او هرجا که بنماید جمال
[...]
صانع بیچون که این عالم هویدا میکند
این همه قدرت ز صنع خویش پیدا میکند
چون درست مهر پنهان میکند
دامن گردون پر از لؤلؤ لالا میکند
در شب تاریک بهر روشنایی در سپهر
[...]
گوهر اشکم که راز دل هویدا میکند
ز آن نشد پنهان که بازش دیده پیدا میکند
اشک اگر بیوجه ریزد آبروی ما رواست
چون به رو میآید آخر آنچه با ما میکند
نافه گر برد از خطت عطری به صد خون جگر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.