باز این تویی شهاکه جهانت مسخرست
بر تارکت ز مهر جهانتاب افسرست
باز این منم که طبع روانم سخنسر است
شیرشن کلام من به مثل تنگ شکرست
باز ای تویی شها که سزاوار تست مدح
طبعت محیط فیض و کفت کان گوهرست
باز این منمکه تا ز ثنای تو دم زنم
غمگین ز فکر روشن من مهر انور ست
باز این توییکه مهرهٔ اقبال بدسگال
از دستخون داو جلالت به ششدرست
باز این منم که تهنیتآور به سوی من
روح امامی از هری و مجد همگرست
باز این تویی که حارس کریاس شوکتت
طغرلتکین و اتسزو سلجوق و سنجرست
باز این منمکه منبع جانبخش فکرتم
چون چشمهٔ زلال خضر روحپرورست
باز این تویی که عرصهٔ جاهت چنان وسیع
کاندر برش مساحت گیتی محقرست
باز این منمکه هرکه نیوشد کلام من
گویدکه نیست شاعر ماهر فسونگرست
باز این تویی که از تو گه رزم در هراس
گودرز و گیو و رستم و گستهم و نوذرست
باز این منمکه داور اقلیم دانشم
ملک سخن به تیغ خیالم مسخرست
باز این توییکه زیر نگین تو نه سپهر
با چار رکن و شش جهت و هفت کشورست
باز این منم که طبع روان بخشم از سخن
گنجینهٔ پر از دّر و یاقوت احمرست
باز این تویی که تیغ جهان سوزت از گهر
چون ذوالفقار حامی دین پیمبرست
باز این منمکه حجلهنشینان فکر من
چون روی نوعروسان پُر زیب و زیورست
باز این تویی که سدهٔ کاخ رفیع تو
با اوجعرش و سدره و طوبی برابرست
باز این منم که چون که مکرر کنم سخن
اندر مذاق خلق چو قند مکررست
باز این تویی که چاکر کاخ جلال تو
رای و کی و نجاشی و خاقان و قیصرست
شاه جهان بهادر دوران حسن شه آنک
خورشید از خجالت رایش مکدرست
هوشنگ ملکپرور و جمشید ملکگیر
دارای تاج بخش و خدیو مظفرست
تا چرخ را مدار بود برقرار باد
زانرو که سیر چرخ ز عزمش مقررست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مدح شخصیت بزرگی اشاره دارد که شاعر به وصف او میپردازد. شاعر با استفاده از تشبیهها و تصاویری زیبا، این شخصیت را برجسته و توانمند جلوه میدهد. او به قدرت و عظمت این فرد اشاره میکند و او را همچون حامی دین، قهرمانان تاریخی و پادشاهان بزرگ توصیف میکند. شاعر همچنین از زبان خود، به عنوان یک منبع خلاقیت و طبع روان یاد میکند و تلاش میکند تا به تحسین و تمجید از این شخصیت بپردازد. در نهایت، شعر به عظمت و ثبات سرنوشت و چرخش زمان اشاره دارد که به تأثیر این فرد در تاریخ و سرنوشت مردم مرتبط است.
هوش مصنوعی: ای تو که درخشنده هستی و جهان زیر فرمان توست، بر بام زندگیات تاجی از محبت و نور میدرخشد.
هوش مصنوعی: من دوباره همان کسی هستم که روحیهام پر از شعر و سخن است. کلام من شیرین است و مانند شربت غلیظی میماند که لذتبخش و دلپذیر است.
هوش مصنوعی: بازیابی تو، ای شاه، در خور توست. تو که طبیعتت به قدری غنی و پر از نعمت است که گویی گوهر ناب به شمار میآیی.
هوش مصنوعی: من دوباره هستم که وقتی از تو تعریف میکنم، ناراحت از این هستم که در ذهن من، عشق روشن و روشنی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: این تویی که مانند مهرهای در بازی اقبال، از دستان سرنوشت و تقدیر به نیکی شکل نگرفتهای.
هوش مصنوعی: این من هستم که با شادی و خوشحالی به سمت خودم دعوت میکنم روح بزرگ امامی را که از هری آمده و با مجد و عظمت به هم پیوسته است.
هوش مصنوعی: این تویی که نگهبان و حامی کرامت و عظمتت، طغرلتکین و اتسوز سلجوق و سنجر هستند.
هوش مصنوعی: من دوباره همان فرد هستم که منبعی برای افکارت هستم، مانند چشمهای زلال که روح را پرورش میدهد.
هوش مصنوعی: این تویی که مقام و جاهت به قدری بزرگ است که در مقایسه با آن، وسعت جهان بسیار ناچیز به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: این بار من هستم که هر کسی سخنانم را بشنود، میگوید شاعری ماهر و جادوگر وجود ندارد.
هوش مصنوعی: این تو هستی که حتی جنگجویان بزرگ و نامی مانند گودرز، گیو، رستم، گستهم و نوذر از تو میترسند و از نبرد با تو هراس دارند.
هوش مصنوعی: این من هستم که در دنیای علم و اندیشه قاضی و داورم، و قلم و زبانم تحت تأثیر خیال و اندیشهام به تسخیر درآمده است.
هوش مصنوعی: این تو هستی که برتر از همهی عناصر و جهات عالم قرار داری و همهچیز در زیر سایه و تاثیر توست.
هوش مصنوعی: این من هستم که با نثری روان و دلنشین صحبت میکنم، کلماتی که مانند گنجینهای پر از جواهرات ارزشمند هستند.
هوش مصنوعی: این تو هستی که شمشیرت مانند ذوالفقار، از جنس جوهر ناب، آتشین و سوزاننده است و مدافع دین پیامبر خواهد بود.
هوش مصنوعی: این من هستم که ذهنیت و تفکراتم مانند زیبایی و زینت نوعروسان است و در دلم جایی برای این تصاویر زیبا وجود دارد.
هوش مصنوعی: این تو هستی که عظمت کاخ بلندت با بلندای عرش و درختان سدره و طوبی برابر است.
هوش مصنوعی: این من هستم که همانند قند، وقتی سخن میگویم، هر بار برای دیگران شیرین و جذاب میشود.
هوش مصنوعی: این تو هستی که خدمتگزار و وفادار به کاخ عظمتت میباشی و هیچکس چون تو در عظمت و قدرت مقام ندارد، حتی پادشاهان بزرگی چون نجاشی، خاقان و قیصر.
هوش مصنوعی: شاه جهان، که در دوران خود قهرمان و نیکوست، حسن او همچون خورشید است که از بزرگی و زیباییاش، خود را در سایهای مییابد و متیقن میشود.
هوش مصنوعی: هوشنگ، پادشاهی است که سرزمینش را پرورش میدهد و جمشید، پادشاهی است که به دیگران سلطنت میدهد. هر دو از تاج و تخت ویژهای برخوردارند و سلطان موفقی به شمار میروند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که حرکت زمین برقرار است، باید بدانیم که این حرکت ناشی از اراده و تصمیمگیری است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاه جهان که خسرو فرخنده اخترست
بر شرق و غرب پادشه عدل گسترست
عزمش فرو برندهٔ ملک مخالف است
رأیش برآورندهٔ دین پیمبرست
سَهمَش به خاورست و نهیبش به باختر
[...]
ای آنکه روزگار بطبعت مسخرست
عزم تو باقضای سمایی برابرست
جاوید باد ، تاکه در ایام ملک تو
از خبث کافری همه عالم مطهرست
کشته ترا صمیم بیابان قرار گاه
[...]
در شعر من بعیب نگیرند اهل فضل
گر جای جای قافیه بعضی مکرّرست
معنی سر سخن بود و قافیه تنش
بر یک تر ازو او دوسر، آن چون دو پیکرست
گر قافیه دو باشد و معنی یکی بدست
[...]
امروز روز نوبت دیدار دلبرست
امروز روز طالع خورشید اکبرست
دی یار قهرباره و خون خواره بود لیک
امروز لطف مطلق و بیچاره پرورست
از حور و ماه و روح و پری هیچ دم مزن
[...]
این بوی روحپرور از آن خوی دلبر است
وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است
ای باد بوستان مگرت نافه در میان
وی مرغ آشنا مگرت نامه در پر است
بوی بهشت میگذرد یا نسیم دوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.