ای زلف یار چرا آشفته و دژمی
همخوابهٔ قمری همسایهٔ صنمی
من رند نامهسیاه تو از چه روسیهی
من زیر بار غمم تو از چه پشتخمی
نینی تو نیز عبث خم نیستی و سیاه
دلهای خستهکشی در آفتاب چمی
عودی بر آتش و دود در دیده از تو برفت
چون دود رفته به چشم خون گریم از تو همی
ماه فلک سپرد عقرب مهی به دو روز
تو عقرب و سپری ماه فلک بدمی
گر گاهگاه دمد مهر فلک ز ذنب
تو آن ذنب که ز مهر پوسته می بدمی
پشتت خمیده ز بس بار تو عنبر و بان
زانرو به هر نفسی افتی به هر قدمی
فرشت چو محتشمان دیبا و از غم تو
گر دیده خاکنشین هرجاکه محتشمی
نه پور آزر وگشت آذر ترا چمنی
نه مرغ آتش و هست آتش ترا ارمی
چنگی به هیأت و هست مر تار تار ترا
از نالهٔ دل زار آهنگ زیر و بمی
خلقی ز مؤمن و مغ رو در تواند که تو
بر قبلهگاه مغان پیراهن حرمی
چندانکه از تو رمد دل همچو صعوه ز باز
تو اژدها صفتش درکشی بهدمی
گاهی ز سنبل تر بر ارغوان ز رهی
گاهی ز مشک سیاه بر سرخ گل رقمی
چونمشکبدهمیهستیبهرنگو بهبوی
چون مشک بیدینی رنگ زمانه همی
رنگ سپر غمیت غم بسترد ز دلم
زین در همی تو مگر خود پیسپار غمی
بر آتشین رخ دوست ضراب پادشهی
کز حلقه حلقهٔ خویش هرگونزنی درمی
گه گه به عارض خویش گر یار کم کندت
غم نیست چون تو شبی در نوبهارکمی
فرداکه آذر و دی افروخت چهرهٔ او
چون من به پیش ملک سر سوده بر قدمی
شاهیکه او ز ملوک بر سروری علمست
چونانکه در سپهی در برتری علمی
چون رای او به فروغ چون دست او به سخا
پرتو نداده مهیگوهر نزاده یمی
ای کز بلندی قدر در خورد تاج کیی
وی کز جلالت و شأن شایان تخت جمی
از روی دانش و دین وز راه دولت و ملک
شایستهٔ عربی بایستهٔ عجمی
در کارهای خطیر چون عقل معتبری
وز اعتقاد درست چون شرع محترمی
در منع بدکنشان هم شیوهٔ خردی
در دفعکجمنشان همپیشهٔ قسمی
چون صدق موتمنی چون عقل معتمدی
چون رزق مکتسبی چون عمر مغتنمی
از بس تواضع و لطف از بس عطا و کرم
درویش و پادشهی محتاج و محتشمی
فضلی به صاحب ری داری ز فضل و هنر
کاو صاحب قلمست تو صاحبکرمی
شمشیر در کف تو دانی مشابه چیست
در دست اصل وجود سرمایهٔ عدمی
از بس ضیا و بها میبینمتکه مهی
از بس عطا و کرم پندارمت که یمی
در روز فتنه و کین هان روزگار اثری
درگاه شادی و فر هین مشتری شیمی
در عقل و هوش و خرد بیمثل و بیشبهی
سرمایهٔ خردی پیرایهٔ هممی
شایدکه از توکند فخر آنچه نقش وجود
کامد ز هستی تو کامل وجود همی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای یک معشوق و همچنین احساسات عاشقانه شاعر درباره او پرداخته است. شاعر از زلفهای آشفته و خشمگین یار صحبت میکند و به نوعی زیبایی او را در کنار غم و درد خود بیان میکند. او به تمثیلها و نمادهای گوناگونی اشاره میکند، مانند شب و آفتاب، عود و آتش، و در هر بیت از نوعی احساس عمیق و درگیری روحی سخن میگوید. شاعر همچنین ویژگیهای اخلاقی و انسانی معشوقش را ستایش میکند و او را با مهر، عطا و کرم توصیف میکند. در نهایت، این شعر به یک نوع گرامیداشت از مقام و شأن معشوق میانجامد و ابراز میدارد که وجود معشوق، کامل و بینظیر است.
هوش مصنوعی: ای زلف تو، چرا در هم و بی نظم است و به هم ریخته؟ تو که همخوابه و همسایهٔ قمری هستی که دلبرانه میخواند.
هوش مصنوعی: من که همیشه در درد و غم هستم، نمیدانم چرا تو اینقدر ناراحت و دلشکستهای.
هوش مصنوعی: تو هم بیفایده نیستی و دلهای سیاه و خسته را در آفتاب به زحمت میکشانی.
هوش مصنوعی: عطر خوش چوب معطر در آتش سوخته و دود آن به چشمانم رفته است. مثل دودی که از بین رفته، من نیز به خاطر تو اشک میریزم.
هوش مصنوعی: ماه آسمان با دستانش عقرب را به دو روز به تو سپرده است، حالا تو مانند عقرب و محافظی برای آن ماه هستی که در آسمان در حال میروید.
هوش مصنوعی: اگر گاهی ستارههای آسمان به خاطر خطاهای تو درخشان میشوند، این درخشش، نتیجهی دوستی و محبت من است که به تو میدهم.
هوش مصنوعی: به خاطر بار سنگینی که بر دوشت هست، کمرت خمیده شده و به همین دلیل، در هر نفسی که میکشی و در هر قدمی که برمیداری، به سختی میافتی.
هوش مصنوعی: فرشتگان مانند افراد با احترام و شریف هستند و اگر چشمان خاکی ما از غم تو پر شود، هر کجا که جایگاه والایی باشد.
هوش مصنوعی: تو نه فرزند آزر و نه فرزند آذر هستی؛ تو نه فقط یک چمن هستی و نه فقط مانند مرغی که در آتش جاودان است.
هوش مصنوعی: با نگهداری از زیبایی و شکل و وضعیت خود، دل مرا با نالههای خود که از عمق قلبم برمیخیزد، به نواهایی با زیر و بمهای مختلف تبدیل کن.
هوش مصنوعی: برخی از افراد مؤمن و برخی دیگر از مغها، میتوانند رفتارهایی داشته باشند که تو در جایگاه حرمت و قبلهگاه آتشپرستها، لباس مناسب و با وقاری به تن کنی.
هوش مصنوعی: هرچه دل از تو دور شود و مانند پرندهای از چنگال تو بگریزد، تو با قدرت خود مانند اژدهایی خواهی توانست آن را در یک لحظه به دام بیندازی.
هوش مصنوعی: گاهی از عطر سنبل سرخ و زیبا بر ارغوان میرویم و گاهی از عطر مشک سیاه بر گلهای سرخ علامتی میزنیم.
هوش مصنوعی: وقتی مانند مشکی با رنگ و بوی خاص خودت را نشان میدهی، در عدم شناخت حقیقت، همچون مشکی بیدینی، رنگ و بوی زمانه را خواهی پذیرفت.
هوش مصنوعی: غم تو به قدری در دلم تاثیر گذاشته که مانند رنگ سپر غم، تمام وجودم را پوشانده است. آیا تو خودت به این غم توجه میکنی؟
هوش مصنوعی: بر چهرهی سوزان دوست چون پادشاهی نشان زیبایی دیده میشود که از دایرهی خود هر چیزی را به هم میزند و با ضرباتش بر میانگیزد.
هوش مصنوعی: اگر گاهی محبوبی از تو غافل شود و به تو توجهی نکند، نگران نباش، چون همانطور که در شب بهاری، کمی تیرهگی وجود دارد، وجود این لحظات نیز طبیعی است.
هوش مصنوعی: فردا که آذر و دی روشن شود، چهرهاش مانند من در برابر ملک و سر تسلیم بر زمین خواهد بود.
هوش مصنوعی: پادشاهی که در میان دیگر پادشاهان به علم و دانش برتری دارد، مانند فرماندهای است که در میان نظامیان از نظر دانش و آگاهی ممتاز است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی فکر و تصمیم او درخشان است و دست او به بخشندگی کشیده میشود، مانند آن است که ماهی نمیتواند نوری از خود داشته باشد و تنها از نور خورشید بهره میبرد. به عبارت دیگر، تنها با وجود اوست که اشیا یا افراد دیگر میتوانند درخشان و با ارزش شوند.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر مقام بلندت، لیاقت قرار گرفتن در تاج را داری و به واسطه جلالت و شایستگیات، شایسته نشستن بر تخت مردم هستی.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که با بهرهگیری از علم و ایمان و همچنین با توجه به مسیر و روشهای مناسب برای حکومت و سرزمینداری، باید ارزشهای عربی و فرهنگ غیرعرب را نیز در نظر داشت.
هوش مصنوعی: در مسائل مهم، باید به عقل قابل اعتماد تکیه کرد و در اعتقادات صحیح، به قوانین و اصول محترم توجه داشت.
هوش مصنوعی: در برخورد با افراد بد، باید با عقل و درایت عمل کرد و در مواجهه با کسانی که دچار انحراف و کجروی هستند نیز باید با تدبیر و برنامهریزی مناسب عمل کرد.
هوش مصنوعی: چون صداقت مانند مرگ است؛ درست همانطور که عقل میتواند اعتماد برانگیز باشد. همچنین روزی که به دست میآید شبیه به فرصتی ارزشمند است، و عمر هم فرصتی گرانبهاست که باید از آن بهره برد.
هوش مصنوعی: به خاطر تواضع و محبت بسیار، به اندازهای که درویش و پادشاه هر دو نیازمند و با احترام هستند.
هوش مصنوعی: تو از فضل و هنری که داری، به کسی که صاحب ری است، وابستهای. او صاحب قلم است و تو نیز صاحب کرم و سخاوت.
هوش مصنوعی: شمشیر در دست تو نشاندهندهٔ قدرت و توانایی است، همانطور که وجود اصلی چیزها میتواند با نداشتن آنچنان که باید، در تناقض باشد.
هوش مصنوعی: تو را آنقدر درخشان و با ارزش میبینم که گویی ماهی هستی، و آنقدر بخشنده و مهربان به نظر میرسی که مانند دریا به نظرم میآیی.
هوش مصنوعی: در روزهای پر از خشم و آشوب، هیچ نشانی از خوشی و شادی وجود ندارد و بخت خوب شبیه یک رویا به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: این بیت به تمجید از فردی اشاره دارد که در زمینهٔ عقل و فهم، بینظیر و بیهمتا است و دارای درک و دانش بالایی میباشد. به طور کلی، این شخص مانند گوهری ارزشمند به نظر میرسد که زینتبخش محفلهای دانایی و خردمندی است.
هوش مصنوعی: شاید آنچه از وجود تو به پا میآید و به دیگران فخر میفروشد، نشانهای از کمال و تمام بودن تو باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.