مه دلاک من آیینه اهل نظر است
هر زمان صید کسی کرده بشکل دگر است
در تمنای وصال دم تیغش همه دم
عاشقان را تن چون موی بخونابه تر است
همه را غرقه بخونست دل از غمزه او
رگ جان همه را غمزه او نیشتر است
بکفی تیغ گرفته بکفی سنگ مدام
بر سر عربده با عاشق خونین جگر است
پایمال الم از تیغ ستمکاری اوست
تن عشاق که باریک تر از موی سر است
آهم از چرخ برین می گذرد در غم او
آه ازین غم که ز حال دل من بی خبر است
چاک چاکست ز غم سینه ما چون شانه
وه که ملک دل ما را غم او رخنه گر است
نشود قطع بمقراض جفا پیوندش
بس که پیوسته دلم بسته آن سیمبر است
هوسی در سرت افتاد فضولی زان مه
حذری کن که درین واقعه سر در خطر است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احوال عاشقانی میپردازد که به خاطر معشوق خود دچار درد و رنج هستند. شاعر از قدرت و زیبایی معشوق سخن میگوید که مانند تیغی بر روح و جان عاشقان تاثیر میگذارد. عشق به او موجب خونریزی دلها و عذابهای شدید میشود. شاعر همچنین به شدت وابستگی خود به معشوق را بیان میکند و از غم و اندوهی که از این عشق بینهایت نصیب او شده، مینالد. در نهایت، هشدار میدهد که احتیاط در این عشق ضروری است چون ممکن است خطراتی در پی داشته باشد.
هوش مصنوعی: ماه به عنوان آرایشگر من، برای کسانی که اهل تفکر و بصیرت هستند، همیشه جلوهای جدید و متفاوت میآفریند. هر لحظه او به صورت دیگری شکلی تازه به خود میگیرد و به نوعی شکار زیباییها میپردازد.
هوش مصنوعی: در انتظار رسیدن به محبوب، هر لحظه تیغ محبتش جان عاشقان را همچون مو به خون میآورد و آنها را در رنج و عذاب میکشاند.
هوش مصنوعی: همه به خاطر زیبایی او در غم و اندوه هستند؛ نگاه او چنان عمیق و تند است که به دل و جان همه آسیب میزند.
هوش مصنوعی: با یک دست شمشیری در دست گرفته و با دست دیگر سنگی در دست دارد که همیشه بر سر دشمن میکوبد، در حالی که عاشق او دلش پر از خون است.
هوش مصنوعی: عشاق به دلیل ظلم و ستم او در شرایط سخت و ناگوار قرار دارند، به طوری که وضعیت آنها بسیار آسیبپذیر و شکننده است.
هوش مصنوعی: آه من از دنیای بالا میگذرد در حالی که در غم او هستم، و افسوس از این غم که حال من را هیچکس نمیداند.
هوش مصنوعی: سینه ما از غم شکسته و پر از درد است، مانند شانهای که آسیب دیده. افسوس که غم او در دل ما نفوذ کرده و رنجی عمیق به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: از آنجایی که دل من به آن محبوب گره خورده است، هیچ ظلم و سختی نمیتواند این پیوند را قطع کند.
هوش مصنوعی: اگر خیال و هوس خاصی به سرت زده، به واسطهی زیبایی آن شخص، بهتر است از فضولی پرهیز کنی؛ چون در این کار، ممکن است به خطر بیفتی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خردمند نگه کن که جهان برگذر است
چشم بیناست همانا اگرت گوش کر است
نه همی بینی کاین چرخِ کبود از برِ ما
بسی از مرغ، سبکپَرتر و پرّندهتر است؟
چون نبینی که یکی زاغ و یکی باز سپید
[...]
پیش من یکره شعر تو یکی دوست بخواند
زانزمان باز هنوز این دل من پر هسر است
در خانی ز پس اوست و بآنحلقه در است
نتوان گفت کز آنهاست کز آنها بتر است
سرخ مرد است ولی چاره چه دانم چو غر است
سرخ عر نبود در زیر برنگ دگر است
فلسفه داند و از فلسفه دانان خر است
[...]
بر گذر ای دل غافل که جهان برگذر است
که همه کار جهان رنج دل و دردسر است
تا تو در ششدرهٔ نفس فرومانده شدی
مهره کردار دل تنگ تو زیر و زبر است
عمر بگذشت و به یک ساعته امید نماند
[...]
هر کسی را نتوان گفت که صاحبنظر است
عشقبازی دگر و نفسپرستی دگر است
نه هر آن چشم که بینند سیاه است و سپید
یا سپیدی ز سیاهی بشناسد بصر است
هر که در آتش عشقش نبود طاقت سوز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.