ای دل ز خویش بگذر گر میل یار داری
جز کار عشق مگزین گر عشق کار داری
ای آب زندگانی می بینمت مکدر
در دل مگر غباری زین خاکسار داری
بر من ز تند خویی تیریست هر نگاهت
برگ گلی تو اما صد نوک خار داری
ای طالب سلامت بر بند راه دیده
ز آن رو که بیم آفت زین رهگذار داری
ساقی مکن تعلل در گردش آر ساغر
تا چند تشنگان را در انتظار داری
بی اختیار خواهی رفتن ز بزم عالم
از کف منه پیاله تا اختیار داری
از خیل نیک نامان می بینمت فضولی
کز نام ننگت آید وز ننگ عار داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلبستگی است و به نوعی تکرار میکند که اگر کسی عاشق است، باید از خودگذشتگی کند و به عشق خود توجه کند. شاعر به معشوقش میگوید که اگر میخواهد به دیگران توجه کند، باید در مورد احساسات خود دقیق باشد و از تندخویی پرهیز کند. او همچنین دربارهی چالشها و مشکلات راه عشق صحبت میکند و به اهمیت عدم تعلل در عشق و زندگی اشاره میکند. در پایان، شاعر به نکوهش کسانی میپردازد که در جستجوی نام و مقام هستند و از ننگهای خود آگاهند.
هوش مصنوعی: ای دل، اگر به یار علاقهمندی، از خودت بگذر و در عشق جز به عشق کاری نکن. اگر در عشق هستی، فقط به آن بپرداز.
هوش مصنوعی: ای آب حیات، تو را میبینم که در دل cloudy یا تیره مینمایی، اما آیا نشانهای از لطافت و زیبایی این خاکی که من از آن آمدهام، با خود داری؟
هوش مصنوعی: نگاه تو برای من مانند تیری تند و آزاردهنده است، هرچند که تو خودت مانند گل زیبا و فرحبخش هستی. اما باید بدانم که در کنار زیباییات، زخمهایی نیز وجود دارد که میتواند اذیت کند.
هوش مصنوعی: ای کسی که به دنبال سلامتی هستی، چشم و گوش خود را در مسیر زندگی باز نگهدار؛ زیرا در این راه، خطرها و مشکلاتی وجود دارد که باید نسبت به آنها آگاه باشی.
هوش مصنوعی: ای ساقی، چرا در پذیرایی تعلل میکنی؟ بزن بامداد را و ساغر را به دست بگیر، زیرا تشنگان مدت زیادی است که منتظر هستند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به دنیای خوشی و لذتها فاصله بگذاری، نگذار که در دستت چیزی باشد که تو را به این بزم جذب میکند. تا زمانی که هنوز انتخاب داری، باید از آن دوری کنی.
هوش مصنوعی: من تو را در میان نیکان مینگرم، اما یک فضول هستی که از نام زشتت میآید و از این ننگ و عار به شدت شرمزدهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای زلف عزم سرکشی از روی یار داری
مانا ز همنشینی خورشید عار داری
گویند از شهاب بود دیو را کناره
تو دیوخو شهاب چرا درکنار داری
آشفتهحالتی چو پری دیدگان همانا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.