خاک شد جسم و غمت مونس جانست هنوز
سوخت دل جان به جمالت نگرانست هنوز
حسنت از زینت خط رنگ دگر یافت ولی
در دل ما غم عشق تو همانست هنوز
اثری در دل پر سوز ز خونابه نماند
چشم بر یاد تو خونابه فشانست هنوز
بی نشان گشت تن خاکیم از ضعف ولی
هدف ناوک آن سرو روانست هنوز
غم مرا سوخت منه پای بخاکستر من
که درو آتش صد درد نهانست هنوز
نقش شیرین بشد از لوح مزار فرهاد
ذکر لعل تو مرا ورد زبانست هنوز
ز فضولی روش دین مطلب ای ناصح
که اثیر الم عشق بتانست هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق و دردناک عاشقانه است. شاعر از نابودی جسم و ماندگاری غم و عشق سخن میگوید. او توصیف میکند که دل او هنوز به یاد معشوق میتپد و زیبایی او در دلش باقی مانده است. با وجود گذشت زمان و تغییرات، عشق و درد درون او همچنان زنده است. شاعر به نوعی به خودآزاری اشاره میکند و ابراز میکند که غم او عمیقتر از آن است که بتواند با خاکستر آن را پنهان کند. همچنین با اشاره به نام فرهاد و یاد لعل معشوق، عمق عشق و تاثیری که بر او گذاشته، را نشان میدهد. در نهایت، او به ناصح اشاره میکند که عشق به محبوبان هنوز وجود دارد و ناپایدار نیست.
هوش مصنوعی: جسم من به خاک تبدیل شد، اما اندوه من هنوز با روح من همراه است. دل من به خاطر زیبایی تو سوخته و هنوز نگران توست.
هوش مصنوعی: زیبایی تو با زیباییهای دیگر مقایسه شده و جلوهای جدید پیدا کرده است، اما در دل ما هنوز عشق تو همان غم و اندوه سابق را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه دل پر از درد و سوزی دارم، نشانهای از آن درد در دل باقی نمانده است. اما هنوز چشمهایم بر یاد تو اشک میریزند.
هوش مصنوعی: بدون علامت و نشانی در تن خاکی خود به دلیل ضعف و ناتوانی قرار داریم، اما هدف تیر ما، آن سرو روان و سرزنده هنوز هم باقی مانده است.
هوش مصنوعی: غم من را نازک نگیرید و در خاکستر من قدم نگذارید، چرا که در این خاکستر هنوز شعلههای آتش صد درد پنهان وجود دارد.
هوش مصنوعی: تصویر دلنشینی که از فرهاد در یادگار او باقی مانده، محو شده است، اما یاد زیبای تو هنوز هم در زبان من جاری است.
هوش مصنوعی: ای ناصح، از دخالت در دین مردم پرهیز کن، زیرا که هنوز تأثیر عشق بر دلها باقی مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بار عشق تو مرا بر دل و جانست هنوز
مهر روی تو بدان مهر و نشانست هنوز
سرّ عشقست که نکردیم ملا در همه عمر
در درون دل غمدیده نهانست هنوز
گرچه یاد از من دلخسته نیاری هرگز
[...]
پیر گشتیم و دل از عشق جوانست هنوز
دیده بر طلعت خوبان نگرانست هنوز
پایم از اشک روان در گل و چون سایه روان
دلم اندر پی آن سرو روانست هنوز
ترک چشمش بهوا داری ابرو و مژه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.