بهار آمد صدایی برنمیآید ز بلبلها
مگر امسال رنگ دلربایی نیست در گلها
گل آمد نیست میل سیر گلشن نازنینان را
پریشان کرد گلهای چمن را این تغافلها
چو رغبت نیست در عاشق چه سود از آنکه محبوبان
برافروزند عارضها برافشانند کاکلها
درین موسم چرا دلها مقید نیست در گلشن
مگر زنجیرهای زلف نگشادند سنبلها
چو غنچه صد گره دارد دل از غم وین غم دیگر
که دوران در گشاد هر گره دارد تعللها
ازآن بگرفت در بر آب را گلشن به صد عزت
که پیدا کرد از اقبال او چندین تجملها
فضولی رهگذار عشقبازی صد خطر دارد
شروع این طریق صعب را باید تأملها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: بهار آمده، اما صدایی از بلبلها نمیآید. به نظر میرسد که امسال گلها جذابیتی ندارند. گلها در میان چمنها به خاطر غفلتها در هم ریختهاند و دلسپردن به عشق بیفایده شده است. اگر عاشق نخواهد، محبوب چه سودی دارد که زیبایی خود را به نمایش بگذارد؟ دلها در این فصل چرا در باغها آزادی ندارند؟ شاید زنجیرهای زلف گلها باز نشده است. دلها مانند غنچهها به خاطر غمهای متعدد در گرفتاری هستند و نشانهای از دلخوشی دیده نمیشود. با این حال، گلشن به استقبال آب آمده و زیباییهایی را به نمایش گذاشته است. اما راه عشق با خطرات زیادی همراه است و آغاز آن نیازمند اندیشه و تأمل است.
هوش مصنوعی: بهار که آمد، خبری از آواز بلبلها نیست؛ چرا که امسال گلی نیست که زیبایی دلربایی داشته باشد.
هوش مصنوعی: گل آمده است و نمیخواهد در باغ نازنینان گردش کند. بیتوجهیهای او باعث آشفتگی گلهای چمن شده است.
هوش مصنوعی: وقتی شخصی عاشق نمیشود، چه فایده دارد که محبوبان زیباییهای خود را به نمایش بگذارند و زینتها و موهای خود را بیارایند؟
هوش مصنوعی: در این فصل چرا دلها آزاد نیستند، جز اینکه زنجیرهای موها باعث نمیشوند سنبلها شکوفه کنند؟
هوش مصنوعی: دل مانند غنچهای است که از غمهای فراوانی گره خورده و جدا کردن این غمها کار دشواری است. اما این غم جدیدی که به وجود آمده، به دلیل گذر زمان، برای باز کردن هر یک از این گرهها مانع ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر نعمتهایی که به او ارزانی شده، آب به مانند گلستانی دلنواز و پرشکوه شده است و این خود نشاندهنده اقبال و خوششانسی اوست که منجر به این همه زیبایی و تجملات گردیده.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، دخالت و کنجکاوی میتواند خطرات زیادی به دنبال داشته باشد. آغاز این راه دشوار نیازمند تفکر و بررسی عمیق است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نُمود اوّل ولی افتاد مشکلها
به بویِ نافهای کآخر صبا زان طُرّه بُگشاید
ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دلها
مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش، چون هر دَم
[...]
به امیدی که بگشاید ز لعل یار مشکلها
خیال آن لب میگون چه خون افتاده در دلها
مخسب ای دیده چون نرگس به خوشخوابی و مخموری
که شبخیزان همه رفتند و بربستند محملها
دلا در دامن پیر مغان زن دست و همت خواه
[...]
بیا ای از خط سبزت هزاران داغ بر دلها
مرو کز اشک مشتاقان به خون آغشته منزلها
به تقصیر وفا عیبم مکن، کز آب چشم من
هنوز اندر رهت تخم وفا میروید از گلها
گر از گردون ملالی باشدت، بر عشق املا کن
[...]
تجلی الراح من کاس تصفی الروح فاقبلها
که می بخشد صفای می فروغ خلوت دلها
انلنی جرعة منها ارحنی ساعة عنی
که ماند از ظلمت هستی درون پرده مشکلها
به جان شو ساکن کعبه بیابان چند پیمایی
[...]
رُموز العشق کانت مشکلا بالکاس حللها
که آن یاقوت محلولت نماید حل مشکلها
سوی دیر مغان بخرام تا بینی دوصد محفل
سراسر ز آفتاب می فروزان شمع محفلها
دل و می هردو روشن شد نمیدانم که تاب می
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.