ای دل از غم مفکن رخنه بدیوار امل
صبر کن کآخر هر کار بهست از اول
ناامیدی مکن از بد شدن کار که هست
عقل را قاعده حسن امل حسن عمل
گرچه مشکل شدن کار ز دورست مدام
مشکلی نیست که از دور نمی گردد حل
تو همانی که دم از فیض قناعت زده
تو همانی که نداری گذار از حکم ازل
چه شد آیا که خلاف ره و رسم معهود
با قضا هست ترا دمبدم آهنگ جدل
با فلک دست و گریبان شده دعوی داری
که چرا نیست مرا همچو تو پرسیم بغل
چیست این رای سراسیمه که انداخته ای
به بنای ورع از دغدغه سهل خلل
گر ترا نیست نصیبی ز نهان خانه غیب
چه شود حاصل تذویر چه خیزد ز حیل
ور ز گنجینه تقدیر نصیب است ترا
می رساند سببی حضرت حق عز و جل
راست زانگونه در مهلکه ناکامی
سبب کام تو شد آصف دوران محل
در دریای کرم حضرت قاضی چلبی
ناظم سلسله رابطه دین و دول
نیک بختی که ز حل گر شود از خدامش
مشتری می طلبد فیض سعادت ز زحل
می تواند که دهد نظم بحسن تدبیر
که جهان را شود اجزای تناسب مختل
آیتی آمده در شان رفاهیت ملک
رحمتی بر همه خلق ز خالق منزل
نسق دانش او آمده از ما در غیب
توامان با روش شرع نبی مرسل
قلم اوست پی روشنی ظلمت ملک
آخرین شمع که افروخته عقل اول
ای ز آیینه صدق سخنانت دیده
عکس خود را همه ارباب خطا اهل زلل
گرچه در شربت لطف تو خواصیست مفید
می کند طبع بآن میل جبلی چو عسل
ز هر قهر تو هم از فایده خالی نیست
محض فیضیست چو خاصیت تخم حنظل
همه اسفل شده از فیض نوالت اعلا
همه اعلا شده در جنب جلالت اسفل
بود در جسم ولایت ز جفا کسر تمام
کرد جباریش ادارک تو مفصل مفصل
هر چه تدبیر ترا نیست موافق مشکل
که شمارد خرد از قاعده مستعمل
هر که پرسد ز من از هستی عرش اعظم
جای دارد که ترا گویم و آرم بمثل
سرو را نیست چنان سهل مرا محنت دل
که درین نسخه دهم شرح بوجه اسهل
هست امید که تفصیل المهای مرا
متأمل شده تحقیق کنی زین مجمل
تا اجل را گذری هست سوی ملک وجود
تا جهان را سبب نظم نمودست و علل
باد عدل تو مواد و علل نظم جهان
دور از دامن اندیشه تو دست اجل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان امید و صبر در برابر مشکلات زندگی میپردازد و بر اهمیت ایمان به قضا و تقدیر تأکید میکند. شاعر از دلدادگی و ناامیدی میگوید و اینکه هیچ مشکلی نیست که با صبر و تلاش حل نشود. او به خواننده یادآوری میکند که باید به قضا و قدر اعتماد داشته و از ناامیدی پرهیز کند. در نهایت، او بر این باور است که عقل و دانش، و همچنین ارتباط با خداوند میتواند به تحقق آرزوها و سعادت منجر شود. شاعر به رحمت و فضل خداوند اشاره میکند که میتواند راهگشای مشکلات بشر باشد.
هوش مصنوعی: ای دل، از غصهها نگران نباش و برای آینده ناامیدی نداشته باش. صبر کن، زیرا در نهایت هر کاری به خوبی آغاز میشود و پایان خوشی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: از ناامیدی در بد شدن کارها دست بردار، زیرا عقل به این نکته معتقد است که امید خوب، باعث انجام کارهای خوب میشود.
هوش مصنوعی: هرچند که کارها به نظر سخت و دشوار میآید، اما این مشکلات از فاصله دور قابل حل و ایجاد نشدنی نیستند.
هوش مصنوعی: تو همان کسی هستی که درباره نعمت قناعت صحبت میکنی، اما در واقع نمیتوانی از تقدیر و سرنوشت خود رهایی پیدا کنی.
هوش مصنوعی: چه اتفاقی افتاده که برخلاف راه و رسم شناخته شده، تو دائما در حال بحث و جدل هستی؟
هوش مصنوعی: من با آسمان درگیر شدهام و از او میپرسم چرا مانند تو از من حمایت نمیکند و در آغوشم نمیگیرد.
هوش مصنوعی: این چه نظری است که به سرعت و بیحواس دادهای و باعث شده که در بنیاد تقوا نگران نقصهای ساده باشی؟
هوش مصنوعی: اگر تو از چیزهای پنهانی که در عالم غیب وجود دارد بهرهای نداری، هیچ سودی از تزویر و فریب به دست نخواهی آورد.
هوش مصنوعی: اگر مقدر شده باشد که چیزی از گنجینهی تقدیر به تو برسد، حتماً به وسیلهای از جانب خداوند متعال به تو خواهد رسید.
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و دشوار، آنچه باعث رسیدن تو به موفقیت شد، حکمت و تدبیر آصف است.
هوش مصنوعی: در دریای لطف و کرم قاضی چلبی، که ناظم و مدیریتکننده ارتباط میان دین و حکومت است.
هوش مصنوعی: انسان خوشبختی که بخت خوبش به او یاری دهد، از خداوند درخواست میکند که نعمتهای خوشبختی و سعادت را به او عطا کند.
هوش مصنوعی: احتمال دارد که با تدبیر و برنامهریزی خوب، زیباییهایی را به وجود آورد، اما اگر این تدبیر به خوبی انجام نشود، ممکن است ساختار جهان مختل شود و هماهنگیاش بهم بریزد.
هوش مصنوعی: آیتی از زیباییهای تو در مورد رفاه و رحمت بر تمام انسانها، نشانهای از مهربانی خالق است که در زمین قرار دارد.
هوش مصنوعی: علم او از ما گرفته شده است و به طور همزمان با روشهای شریعت پیامبر نازل شده است.
هوش مصنوعی: یعنی قلم او باعث روشن شدن تاریکی میشود و در نهایت، عقل اولین به عنوان آخرین شمعی که روشن است، شناخته میشود.
هوش مصنوعی: ای کسی که با صداقت صحبت میکنی، نگاه کن که تمام کسانی که دچار اشتباه و لغزش هستند، در آینهی سخنان تو تصویر خود را میبینند.
هوش مصنوعی: اگرچه در شیرینی و لطف تو خواص مفیدی نهفته است، اما طبیعت انسان به طعم شیرین و لذیذ گرایش دارد، مانند عسل.
هوش مصنوعی: هر بار که از تو دلگیر میشوم، بیفایده نیست؛ زیرا در آن نیز نوعی خیر و برکت وجود دارد، همانطور که دانههای حنظل خاصیتی دارند.
هوش مصنوعی: تمام موجودات پایینتر، به خاطر نعمتهای بلندمرتبه تو، به مقام والایی رسیدهاند و همه چیزهای بالا نیز در سایه جلال و عظمت موجودات پایینتر قرار دارند.
هوش مصنوعی: در وجود روحانی ولایت، جفا و سختی، تمام وجود جباری را شکسته و او را به درک عمیقتری از مفاهیم و معانی رسانده است.
هوش مصنوعی: هرچه تدبیر و فکری که در نظر داری، اگر با مشکلات و دشواریها همخوانی نداشته باشد، عقل تو آن را به عنوان راهحل معتبر نمیداند.
هوش مصنوعی: هرکسی که از من درباره بزرگی و عظمت پرسش کند، جایگاه و مقام رفیع عرش را به او میگویم و آن را به گونهای برایش توضیح میدهم که قابل درک باشد.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به راحتی درد دل خود را بیان کنم، زیرا مشکلاتی که دارم بسیار پیچیدهتر از آن است که با کلمات ساده قابل توصیف باشد.
هوش مصنوعی: امیدوارم که به جزئیات نوشتههایم توجه کنی و آنها را به دقت بررسی کنی، چرا که بخشی از این نوشتهها مختصر و خلاصه شده هستند.
هوش مصنوعی: زمانی که مرگ به دنیا سر میزند و از آن میگذرد، به این معناست که جهان وجود و نظم آن به واسطه علتها و دلایل مختلف شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: وجود تو مانند بادی است که نظم و ترتیب جهان را به جریان میاندازد و عوامل آن را شکل میدهد. بدون اندیشه و تفکر تو، سرنوشت و تقدیر از کنترل و اراده ما دور میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بهنگام سخا ابر کف و دریا دل
مشتری خوار ز دیدار تو و ماه خجل
بر نوشته است بعمر ابدی ملک ترا
در ازل ایزد و در دست جهان داده سجل
ز سواران چگل خوار و خجل خیل عجم
[...]
ای نگاری که به حسن از تو زند حور مثل
ای غزالی که سزاوار سرودی و غزل
بر عرب هست ز بهر تو عجم را تفضیل
که عجم وصف تو گفته است و عرب وصف طلل
سرو زیر حُلّل و ماه بود زیر حلی
[...]
جرم خورشید چو از حوت درآید به حمل
اشهب روز کند ادهم شب را ارجل
کوه را از مدت سایهٔ ابر و نم شب
پر طرایف شود اطراف چه هامون و چه تل
سبزه چون دست به هم درزند اندر صحرا
[...]
ماجرایی که میان من و گردون رفتست
دوش بشنو که ترا شرح دهم از اوّل
تا سحر گه من و او دیده بهم بر نزدیم
بس که گفتیم و شنیدیم ز هرگونه جدل
در میان گفتمش ای از تو واز گردش تو
[...]
شتران مست شدستند، ببین رقص جمل
زُ اشتر مست که جوید ادب و علم و عمل
علم ما دادهی او و ره ما جادهی او
گرمی ما دم گرمش، نه ز خورشیدِ حمل
دم او جان دهدت روز نَفَخْتُ بپذیر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.