صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار سوی محبان پیامی از در دوست
وگر چنان که در آن حضرتت نباشد یار
برای دیده بیاور غباری از در دوست
غبار درگه او توتیای دیده کنیم
بدین وسیله ببینیم سوی منظر دوست
بسوختیم ز هجران شراب وصل بیار
که آب دوست نشاند شرار آذر دوست
من گدا و تمنای وصل او هیهات
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
اگرچه دوست به چیزی نمیخرد ما را
به عالمی نفروشیم موئی از سر دوست
چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
که هست فیض ثناخوان کمینه چاکر دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره longing و عشق به دوست و محبوب است. شاعر از صبا (نسیم صبح) میخواهد که اگر به سرزمین دوست گذری دارد، پیام محبتش را به او برساند. او همچنین به غم جدایی و هجران اشاره میکند و از غبار درگاه دوست سخن میگوید که میتواند چشم او را به زیباییهای دوست باز کند. شاعر به شدت تشنه وصال محبوب است و انتظار دارد که در خواب، چهرهی او را ببیند. او به وضوح بیان میکند که برایش هیچ چیز ارزشمندتر از ارتباط با دوست نیست، حتی اگر دوست او را به هیچ نمیگیرد. در نهایت، شاعر آرزو دارد که محبوبش از غمهای دلش رهایی یابد.
هوش مصنوعی: اگر نسیم بادی از سمت کشور محبوبم گذر کند، به آن بگو که یک پیغام از دوستداران برایش ببر.
هوش مصنوعی: اگر در حضور تو یاری نباشد که به چشمانت آرامش دهد، میتوانی با آوردن غبار نازک از در دوست، حس و حال حضور او را تجربه کنی.
هوش مصنوعی: برای دیدن جلوههای معشوق، باید غبار و حجاب را از مقابل چشمان خود کنار بزنیم تا به روشنی او را مشاهده کنیم.
هوش مصنوعی: به خاطر دوری معشوق، ما دچاری عذاب و درد شدهایم. بیا شراب وصالی بیاور که وجود ما را از عشق و محبت دوست شعلهور کند و آرامش بخشد.
هوش مصنوعی: من فقیرم و آرزوی وصال او برایم محال است، مگر اینکه در خواب بتوانم تصویر رویاوید دوست را ببینم.
هوش مصنوعی: اگرچه دوستی هیچ چیز را برای ما نمیخرد، اما ما خود را به خاطر یک تار موی او به دنیا نمیفروشیم.
هوش مصنوعی: اگر دلش از غم رها شود، چه چیزی به وجود میآید؟ زیرا که من، خدمتگزار کوچکی از دوست هستم و از نعمت ستایش بهرهمند میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبا اگر گذری اُفتَدَت به کشور دوست
بیار نَفحِهای از گیسوی مُعَنبَر دوست
به جانِ او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سویِ من آری پیامی از برِ دوست
و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
[...]
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار سوی محبان پیامی از در دوست
وگر چنان که در آن حضرتت نباشد یار
برای دیده بیاور غباری از در دوست
غبار درگه او توتیای دیده کنیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.