گنجور

 
فیض کاشانی

یاد مهدی چه کنم صبر به صحرا فکنم

و اندرین کار دل خویش به دریا فکنم

دیده دریا کنم از خون جگر در شوقش

راز سربسته خود را به خدا وافکنم‏

مایه خوش‏دلی آنجاست که دلداری هست

می‏کنم سعی که خود را مگر آنجا فکنم

فلک از تیر غمت بر جگرم زد من هم

عقده در بند کمر ترکش جوزا فکنم‏

شور و غوغا و فغان در ملکوت اندازم

غلغل ولوله در گنبد مینا فکنم‏

از دل تنگ گنه‏کار برآرم آهی

کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم

به دعا دست برآورده ز آه سحری

بهر تأثیر دعا تیر به هر جا فکنم

گفتگو را بهل ای فیض بیا تا خود را

بهر تفتیش درین عرصه غبرا فکنم

چون توان برد به سر در طلب وصل تو عمر

من چرا عشرت امروز به فردا فکنم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حافظ

دیده دریا کُنَم و صبر به صحرا فِکَنَم

وَاندر این کار دلِ خویش به دریا فِکَنَم

از دلِ تنگِ گنهکار برآرم آهی

کآتش اندر گُنَهِ آدم و حوا فکنم

مایهٔ خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست

[...]

امیرعلیشیر نوایی

عکس رخسار چو بر ساغر صهبا فکنم

گونه ای زردوشی در می حمرا فکنم

ای گدایان در میکده همت که به جهد

خویشتن را اگر از صومعه آنجا فکنم

وه که آن مغبچه پروا نکند گر خود را

[...]

صائب تبریزی

به که بردیده گستاخ تمنا فکنم

پرده ای کز رخ آن آینه سیما فکنم

خوش نشین نیست چنان جوهر بینایی من

که به هر آینه رو طرح تماشا فکنم

بی تو گر چشم به رخسار بهشت اندازم

[...]

فیض کاشانی

یاد مهدی چه کنم صبر به صحرا فکنم

و اندرین کار دل خویش به دریا فکنم

دیده دریا کنم از خون جگر در شوقش

راز سربسته خود را به خدا وافکنم‏

مایه خوش‏دلی آنجاست که دلداری هست

[...]

ایرج میرزا

من به هر حیله بُوَد مقصد خود صاف کنم

به خوانینِ خراسان دو تلگراف کنم

وعده از جانب شَه رتبه و الطاف کنم

دست خطی دو سه بر قاین و بر خواف کنم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه