یاد مهدی چه کنم صبر به صحرا فکنم
و اندرین کار دل خویش به دریا فکنم
دیده دریا کنم از خون جگر در شوقش
راز سربسته خود را به خدا وافکنم
مایه خوشدلی آنجاست که دلداری هست
میکنم سعی که خود را مگر آنجا فکنم
فلک از تیر غمت بر جگرم زد من هم
عقده در بند کمر ترکش جوزا فکنم
شور و غوغا و فغان در ملکوت اندازم
غلغل ولوله در گنبد مینا فکنم
از دل تنگ گنهکار برآرم آهی
کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم
به دعا دست برآورده ز آه سحری
بهر تأثیر دعا تیر به هر جا فکنم
گفتگو را بهل ای فیض بیا تا خود را
بهر تفتیش درین عرصه غبرا فکنم
چون توان برد به سر در طلب وصل تو عمر
من چرا عشرت امروز به فردا فکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به یاد مهدی (عج) میافتد و احساسات عمیق و دلتنگیاش را بیان میکند. او پیشنهاد میکند که برای درک و تسلی خاطر خود، دل را در صحرا رها کند و کسالتهای روحیاش را در دریا غرق کند. شاعر از درد و غم ناشی از دوری مهدی سخن میگوید و احساس میکند که برای خوشحالی و دلداری باید خود را به جایی برساند که آن کمال و آرامش وجود دارد. او همچنین میخواهد غم و غصهاش را در ملکوت بپراکند و از دل تنگش آوازی سر دهند که هشداری باشد به نسل بشر و دلیلی برای طلب آمرزش. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که نباید شادی روز را به فردا موکول کند و باید تلاش کند تا به وصال معشوق برسد.
هوش مصنوعی: میگوید چگونه میتوانم یاد مهدی را فراموش کنم؟ آیا باید صبر کنم و به دشت بروم یا اینکه به احساسات خود سزاوار باشم و آنها را به دریا بسپارم؟
هوش مصنوعی: چشمهای خود را از عشق او پر از اشک میکنم و با داشتن غمی عمیق، رازهای نهفتهام را به خدا میسپارم.
هوش مصنوعی: آرامش و خوشحالی در جایی وجود دارد که محبوبی باشد. من تلاش میکنم خودم را به آنجا برسانم.
هوش مصنوعی: آسمان با تیر غم تو به قلبم ضربه زده و من هم به خاطر این درد، عقدهای را که در دل دارم از بند کمرم رها میکنم.
هوش مصنوعی: در آسمان به شوق و هیجان صدا و فریاد به پا میکنم و در فضایی پر از زیبایی و رنگ، سر و صدا ایجاد میکنم.
هوش مصنوعی: از دل دلتنگ و پر از گناه خود آهی میکشم که بتواند آتش گناه آدم و حوا را دوباره شعلهور کند.
هوش مصنوعی: با دعا و صدای سحرگاهی، به دنبال اثرگذاری دعا هستم و هر جایی که بخواهم میتوانم تیر را پرتاب کنم.
هوش مصنوعی: بهتر است گفتگو را کنار بگذاریم، ای فیض، بیایید تا من خود را در این میدان پر از ابهام و تردید جستجو کنم.
هوش مصنوعی: چرا عمرم را در انتظار رسیدن به وصالت بگذرانم، وقتی میتوانم امروز از شادی و لذت زندگی بهرهمند شوم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دیده دریا کُنَم و صبر به صحرا فِکَنَم
وَاندر این کار دلِ خویش به دریا فِکَنَم
از دلِ تنگِ گنهکار برآرم آهی
کآتش اندر گُنَهِ آدم و حوا فکنم
مایهٔ خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست
[...]
عکس رخسار چو بر ساغر صهبا فکنم
گونه ای زردوشی در می حمرا فکنم
ای گدایان در میکده همت که به جهد
خویشتن را اگر از صومعه آنجا فکنم
وه که آن مغبچه پروا نکند گر خود را
[...]
به که بردیده گستاخ تمنا فکنم
پرده ای کز رخ آن آینه سیما فکنم
خوش نشین نیست چنان جوهر بینایی من
که به هر آینه رو طرح تماشا فکنم
بی تو گر چشم به رخسار بهشت اندازم
[...]
یاد مهدی چه کنم صبر به صحرا فکنم
و اندرین کار دل خویش به دریا فکنم
دیده دریا کنم از خون جگر در شوقش
راز سربسته خود را به خدا وافکنم
مایه خوشدلی آنجاست که دلداری هست
[...]
من به هر حیله بُوَد مقصد خود صاف کنم
به خوانینِ خراسان دو تلگراف کنم
وعده از جانب شَه رتبه و الطاف کنم
دست خطی دو سه بر قاین و بر خواف کنم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.