ای شاهد قدسی بگشا بند نقابت
ای مهدی هادی بنما ره به جنابت
خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز
کان بقعه کدامست که شد منزل خوابت
باید که شود صرف اسیران فراقت
اندیشه آمرزش و تدبیر ثوابت
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست اماما که بلند است جنابت
خواهم که ببازد سر خود در قدمت فیض
تا باز چه اندیشه کند رأی صوابت
جانها به کف و منتظر وعده دیدار
ای شاهد قدسی بگشا بند نقابت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر ناله و آرزوی شاعری است در انتظار ظهور امام مهدی (عج). شاعر از او میخواهد که پرده از چهرهی خود بردارد و راه را به او نشان دهد. او در فکر و اندیشهای سوزان دربارهی مقام و منزلت امام است و به دنبال آمرزش و رهایی از ناراحتیهای خود میباشد. شاعر در فریادهای خود خواهان توجه و پاسخ امام است و ابراز امیدواری میکند که در این ملاقات، جان خود را فدای او کند. در نهایت، او با دلی پر از اشتیاق، در انتظار وعده دیدار با امام است.
هوش مصنوعی: ای شاهد الهی، نقاب خود را کنار بزن. ای مهدی، هدایتکننده، راه رسیدن به تو را آشکار کن.
هوش مصنوعی: بیدار شدم و در این خواب تیره و دلخراش به فکر بودم که این کجا و آن مکان چیست که خواب من در آن جا سپری شده است.
هوش مصنوعی: باید که فکر و تدبیر افراد اسیر غیبت و دوری تو، به جستجوی آمرزش و نجات از این حال باشد.
هوش مصنوعی: هر بار که ناله و فریادی زدم، تو صدای من را نشنیدی. واضح است که مقام و بلندای تو بسیار عظیم است.
هوش مصنوعی: من میخواهم که سر خود را در پای تو فانی کند تا ببینم چه تفکری در مورد تصمیمات درستت خواهد داشت.
هوش مصنوعی: دلها در انتظار دیدار تو هستند، ای شاهد آسمانی، پردهات را کنار بزن و خود را نشان بده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شاهد قدسی، کِه کَشَد بند نقابت؟
وی مرغ بهشتی، که دهد دانه و آبت؟
خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز
کآغوشِ که شد منزل آسایش و خوابت؟
درویش نمیپرسی و ترسم که نباشد
[...]
رندان همه در کوی مغان گشته خرابت
ای مغبچه شوخ چه مست است شرابت
لطف و کرمت تیر کشیدست به تنها
ارباب وفا جان دهد از ناز و عتابت
هستی تو پری زانکه درآیی بدل و جان
[...]
ای شاهد قدسی بگشا بند نقابت
ای مهدی هادی بنما ره به جنابت
خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز
کان بقعه کدامست که شد منزل خوابت
باید که شود صرف اسیران فراقت
[...]
از خنده چه آلوده شود لب بعتابت
زهر از شکرت میچکد و، آتش از آبت
از قتل من بیگنه، ای شوخ بپرهیز
کان نیست گناهی که نویسند ثوابت
حاجب ندهد راهم و خواهم که نهانی
[...]
ای آنکه بود جام پر از باده ی نابت
با مدعیان می نگرم مست و خرابت
هر گه که پیامی دهم این است جوابت
کآیم زره لطف شب هجر به خوابت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.