بود گر در ما تو تنها در آئی
تو تنها در آئی و با ما در آئی
تنی چند بیجان همه چشم بر در
که تنها در آئی به تنها بر آئی
بدیوانگی سر بر آرند عشاق
که شاید ز بهر تماشا در آئی
خوش آندم که خنجر بکف بر سر ما
خرامان بقصد سر ما در آئی
بجای گیاه از زمین چشم روید
تفرج کنان چون بصحرا در آئی
خلایق ز حسن تو مدهوش گردند
خرامان بمحشر چو فردا در آئی
نخواهی گذشت از سر عشقبازی
مگر آنکه ای فیض از پا در آئی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و حضور معشوق اشاره دارد و بیان میکند که اگر عشق به ما وارد شود، همه چیز به زیبایی و رونق خواهد بود. شاعر از معشوق میخواهد که به تنهایی و با کمالاتش به زندگی او بیاید و میگوید که عشق و خوشی به همراه خواهد داشت. با ورود معشوق، همه چیز تغییر میکند و حتی خلایق از زیبایی او مدهوش میشوند. در نهایت، عشق را به عنوان نیازی اساسی معرفی میکند که باید در آن غوطهور شد.
هوش مصنوعی: اگر تو در وجود ما تنها بیایی، در حقیقت تو به تنهایی به ما وارد میشوی و با ما همنوا میشوی.
هوش مصنوعی: عدهای بیروح و بیجان، همه منتظر هستند که تو تنها بیایی و به تنهایی وارد شوی.
هوش مصنوعی: عاشقان ممکن است در شور و دیوانگی خود سر به جلو بیاورند، شاید برای اینکه تو را برای تماشا ببینند.
هوش مصنوعی: لحظهای خوشایند است که تو با خنجر در دست، با ناز و عشوه به سوی ما میآیی و به هدف ما نزدیک میشوی.
هوش مصنوعی: به جای اینکه از زمین گیاه و نباتی بروید، چشمانت را به دشت و صحرا خیره کن و از زیباییهای آن لذت ببر.
هوش مصنوعی: مردم از زیبایی تو شیفته و شگفتزده میشوند، وقتی که با وقار به روز محشر بیایی.
هوش مصنوعی: نمیتوانی از عشق و بازیهای عاشقانه گذر کنی مگر اینکه به حالت تسلیم و فروتنی درآیی و از خود بگذری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.