گر ز خود و عقل خود یکدو نفس رستمی
دست و دل و پای عشق هر دو بهم بستمی
رو بخدا کردمی دل بخدا دادمی
رسته ز کون و مکان نیستمی هستمی
پی بازل بردمی آب بقا خوردمی
عمر ابر بردمی دست فنا بستمی
با همهٔ بی همه، هم همهٔ نی همه
از همه بگسستمی با همه پیوستمی
دل ز جهان کندمی رسته ز هر بندمی
از پل دوزخ چه باد رفتمی و جستمی
از درکات جحیم با خبر و بیخبر
در عرفات نعیم سر خوش بنشستمی
باده شراب طهور آن می غلمان و حور
منزل قصر بلور امن و امان نشتمی
باده نوشیدمی خرقه فروشید می
حله بپوشید می تاج و کمر بستمی
فیض ز دامانم ار دست فراداشتی
نی دل او خستمی نی شده پا بستمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حالاتی است از عشق و تصوف، جایی که شاعر احساس میکند از دنیای مادی و محدودیتهای آن رسته و به مقامهای معنوی و روحانی دست یافته است. او بر این باور است که با گسستن از وابستگیهای دنیایی، به اتحاد با عشق الهی رسیده و در حالتی از سرخوشی و آزادی روحانی قرار دارد. شاعر به توصیف نشئهای میپردازد که از نوشیدن شراب طهور و ملاقات با نعمتهای الهی به دست میآید، و در نهایت، به دستاوردهای روحانی فراوانی اشاره میکند که به دنبال رهایی از بندهای دنیوی به دست آورده است.
هوش مصنوعی: اگر از خودم و عقل خودم کمی فاصله بگیرم، در این صورت میتوانم با تمام وجود و احساساتم به عشق بپردازم و خود را کاملاً تسلیم آن کنم.
هوش مصنوعی: به خدا روی آوردهام و دل خود را به او سپردهام، از قید و بند این جهان آزاد شدهام و وجودم از کون و مکان فراتر رفته است.
هوش مصنوعی: من پی بخت و گذر زمان به جستجوی زندگی جاودانه میرفتم و در این مسیر، عمرم به سرعت سپری میشد، مانند ابر که زودگذر است و در نهایت به سرنوشت فنا میرسد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه همه چیز و همه کس از من جدا شدهاند، من به همه چیز پیوستهام و ارتباطم را با آنها حفظ کردهام.
هوش مصنوعی: دل از دنیا رها میشوم و از هرگونه وابستگی آزاد میگردم. از پل دوزخ که عبور میکنم، چه بادی به همراه دارم و چقدر شتابان میروم و میجهیم.
هوش مصنوعی: در حالی که از عمق جهنم آگاه بودم و یا شاید ناآگاه، در مقام عرفات با خوشحالی و آرامش نشستم.
هوش مصنوعی: شراب ناب و خالص همانند نوشیدنیهایی است که در قصرهای زیبا و امن، مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا، لذت و آرامش در کنار زیباییهای بهشتی توصیف شده است.
هوش مصنوعی: من شرابی نوشیدم و لباس درویشی را فروختم. پس از آن مینوشیدم و لباس فاخر پوشیدم و تاج و کمری به خود بستم.
هوش مصنوعی: اگر از دامان من بهرهای میبردی، دل او از خستگی فارغ نمیشد و من هم آزاد نمیگشتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.