غم پنهان سمر شد چون کنم چون
محبت پرده در شد چون کنم چون
بگردابی فرو شد پای دل را
که آب از سر بدر شد چون کنم چون
خوش آنروزی که دل در دست من بود
دل از دستم بدر شد چون کنم چون
بجنبانید تا زنجیر زلفش
جنونم بیشتر شد چون کنم چون
ندارد در دلش تاثیر فریاد
فغانم بی اثر شد چون کنم چون
چسان امید بهبودی توان داشت
که کار از بدبتر شد چون کنم چون
فتاده بر در دلها بلی فیض
گدای در بدر شد چون کنم چون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از غم و اندوه عمیق خود به خاطر جدایی از محبوب سخن میگوید. او احساس میکند که دلش در دریای غم غرق شده و هیچ راهی برای بهبود وضعیتش وجود ندارد. شاعر به زنجیر زلف محبوبش اشاره میکند و میگوید که این زنجیر او را به جنون رسانده است. هر فریادی که میزند تاثیری ندارد و امید به بهبودی از این وضعیت به طور مداوم کمتر میشود. در انتها، شاعر به وضعیت دلها و نامساعدی اوضاع اشاره دارد که به نظر میرسد از بد به بدتر رفته است.
هوش مصنوعی: غم پنهان من آشکار شد، چه کنم؟ وقتی عشق پردهها را کنار زد، چه کنم؟
هوش مصنوعی: دل در گردابی افتاده است و همه چیز بر او سخت شده است، بهطوری که او احساس میکند که دیگر نمیتواند از این وضعیت خارج شود. در این حالت، نمیداند چه باید بکند.
هوش مصنوعی: روزی خوش و دلپذیر بود که عشق و احساساتم در کنترل من بودند، اما حالا این دل و احساسات از دستم بیرون رفتهاند و نمیدانم چه باید بکنم.
هوش مصنوعی: حرکت کنید تا زنجیر موی او، جنونم را بیشتر کرده است. حالا چه باید بکنم؟
هوش مصنوعی: دلش تحت تأثیر فریاد و زاری من نیست و بینتیجه شده است. چه کنم؟
هوش مصنوعی: چطور میتوان به بهبودی امید داشت وقتی که اوضاع از بدتر هم بدتر شده است؟ چه کاری باید انجام دهم؟
هوش مصنوعی: دلها غرق در محبت و رحمت شده است، اما من چه باید بگویم وقتی گدا به درگاه عشق آمده و حالش بد شده است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.